✨Fake jimin

ForcedLove2🥀✨p4✨
ویو جیمین:
چشامو باز کردم دیدم رو تختم اتم پیشم نشسته بود سرشو گذاشته رو دستم یکم دستمو تکون دادم از جاش بلند شد
ات:جیمین بیدار شدی...خوبی؟!
جیمین:اره بابا من خوبم فقط درد دارم همین
ات:صب کن به دکتر بگم برات مسکن بزنه
دکتر برام مسکن زد بهتر شدم
ات:حالا خوبی
جیمین:اره خوبم عشقم...جونگ سوک و تی کی کجان ؟!
ات:اونا اونورن جونگ سوک شی سرش زخمی بود براش بستنو آرامبخش زدن تی کی هم پیششه
جیمین:آخ خب خداروشکر همه چی بخیر گذشت
ات:اره ....آخ آخ
جیمین:چیشده؟!
ات:هیچی ...دلم دلم درد میکنه فک کنم کوچولوی شما داره اذیت می‌کنه
جیمین:عع ...ببخشید کوچولوی منع ببخشید
ات:اهومممم
جیمین:هعی کوچولو جانننن مامانو اذیت نکن
ات:😅
داشتیم حرف میزدیم که تی کی و جونگ سوک اومدن تو
تی کی: به به ما نبودیم چکار کردین هان (باقیافه شیطون)
ات:هع هیچی
جونگ سوک:خوبی داداش ؟!
جیمین:اره خوبم ...ات
ات:جانم؟!
جیمین:کی مرخص میشم ؟!
ات:وایسا منو تی کی بریم بپرسیم تی کی بدوووو
تی کی : اومدممممممم
جونگ سوک:داداش موفق شدیمااا
جیمین:هوم اره ترسم تموم شد
که یهو موبایلم زنگ خورد
پ.ج:پسرم خوبی
جیمین: سلام پدر‌...چطور مگه
پ.ج:شنیدم که تیر خوردی عمل کردی
جیمین:از دست این ات...اره خوبم نیایناااااا
پ‌.ج: چرا
جیمین:حوصله یونا رو ندارممممم
پ.ج:باشه عزیزم...مراقب خودتون باشید
جیمین:چشم چشم...خدافظ
پ.ج:افرین ...خدافظ
جیمین:همممم
که ات اومد
ات:جیمین
جیمین:چیه ؟!
ات: عع راستش
خماریییییییی
شرط پارت بعدی:30تا لایک