تو یک سادیسمی
P3
+ حدود ۱ ساعت اون زیر بودم وقتی دیدم محیط یکم آروم شده خیلی آروم اومدم بیرون خیلی آروم از در پشتی خواستم فرار کنم که دیدم بادیگارد های کوک اونجا ایستادن شت کارم سخت شد که از در اصلی که عمرا بتونم فرار کنم اها یادم اومد یه درختی هست بلنده و پس از اون میرم بالا و میپرم رو دیوار و بعد میپرم پایین و تمام آزادی چقدر من باهوشم
( ادمین : من باهوشم نه تو
+ هع حسودید میشه
ادمین : نویسنده منم و من این موضوع رو فهمیدم
+ ایششش )
+ خب آزاد شدم حالا فرارررر
= کجا رفته دختره سرکش ولی پیدات میکنم عزیزم و اون وقت آدمت میکنم
بادیگارد : قربان
= پیدا شد
بادیگارد : خ..خیر قربان انگار آب شده رفته تو زمین
= احمقققق ( داد )
بادیگارد : م….م… معذرت میخوام
بنگ تیر زد به پاش
= اینبار بهت رحم کردم حالا گمشو از جلو چشمام
& کوک پیداش نکردی وا این چرا تیر خورده قرصات رو خوردی
= نه پیداش نکردم اهههه دختره گستاخ قرص هام به چه دردم میخوره
& کوک قرصات رو بخور
= جیمین لطفا خفه شو
& قول میدم تا شب پیداش میکنم بیا قرصات رو بخور
= بهت میگم نمیخواممممم
& جان ات جان من بخدا هیچ چیزی نمیشه فقط یکم از این حالت درت میاره اعتماد کن بهم بعد میریم دنبال ات
= من مریض نیستم من حالم خوبه فقط یک بار دیگه جون ات و جون خودت رو قسم بخور تا خودم نشونت بدم
& باشه چشم لطفا بخور لطفا
= اففف باش ( خورد )
& حالا بهتری
= یکم حالا زود باش بریم
& اوکی
= رد گوشیش رو بزن
& الان میگم
دو مین بعد
& کوک نمیشه سیمکارتش رو شکسته
= شتتت خوب تمام دوربین های شهر رو چک کن
& باش
+ سیمکارتم رو شکستم چون قطعا ردم رو میزدن رفتم توی شهر بازی و جای خلوت نشستم
& کوک
= چیه
& پیداش کردم
= کجاست
& رفته شهر بازی ….. ( کمبود اسم شهر بازی )
= هع پیدات کردم بریم دنبالش
+ یه آب میوه گرفتم که شتتت چطور ممکنه
پارت سه هم اپ شد
حمایت کنید گناه دارم
این داستان تخیلی.
خدافظ❤️
#جونگکوک
+ حدود ۱ ساعت اون زیر بودم وقتی دیدم محیط یکم آروم شده خیلی آروم اومدم بیرون خیلی آروم از در پشتی خواستم فرار کنم که دیدم بادیگارد های کوک اونجا ایستادن شت کارم سخت شد که از در اصلی که عمرا بتونم فرار کنم اها یادم اومد یه درختی هست بلنده و پس از اون میرم بالا و میپرم رو دیوار و بعد میپرم پایین و تمام آزادی چقدر من باهوشم
( ادمین : من باهوشم نه تو
+ هع حسودید میشه
ادمین : نویسنده منم و من این موضوع رو فهمیدم
+ ایششش )
+ خب آزاد شدم حالا فرارررر
= کجا رفته دختره سرکش ولی پیدات میکنم عزیزم و اون وقت آدمت میکنم
بادیگارد : قربان
= پیدا شد
بادیگارد : خ..خیر قربان انگار آب شده رفته تو زمین
= احمقققق ( داد )
بادیگارد : م….م… معذرت میخوام
بنگ تیر زد به پاش
= اینبار بهت رحم کردم حالا گمشو از جلو چشمام
& کوک پیداش نکردی وا این چرا تیر خورده قرصات رو خوردی
= نه پیداش نکردم اهههه دختره گستاخ قرص هام به چه دردم میخوره
& کوک قرصات رو بخور
= جیمین لطفا خفه شو
& قول میدم تا شب پیداش میکنم بیا قرصات رو بخور
= بهت میگم نمیخواممممم
& جان ات جان من بخدا هیچ چیزی نمیشه فقط یکم از این حالت درت میاره اعتماد کن بهم بعد میریم دنبال ات
= من مریض نیستم من حالم خوبه فقط یک بار دیگه جون ات و جون خودت رو قسم بخور تا خودم نشونت بدم
& باشه چشم لطفا بخور لطفا
= اففف باش ( خورد )
& حالا بهتری
= یکم حالا زود باش بریم
& اوکی
= رد گوشیش رو بزن
& الان میگم
دو مین بعد
& کوک نمیشه سیمکارتش رو شکسته
= شتتت خوب تمام دوربین های شهر رو چک کن
& باش
+ سیمکارتم رو شکستم چون قطعا ردم رو میزدن رفتم توی شهر بازی و جای خلوت نشستم
& کوک
= چیه
& پیداش کردم
= کجاست
& رفته شهر بازی ….. ( کمبود اسم شهر بازی )
= هع پیدات کردم بریم دنبالش
+ یه آب میوه گرفتم که شتتت چطور ممکنه
پارت سه هم اپ شد
حمایت کنید گناه دارم
این داستان تخیلی.
خدافظ❤️
#جونگکوک
۳.۴k
۰۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.