وقتی که تب شدید کردی[داداشتن]

وقتی که تب شدید کردی[داداشتن]

نامجون.ابجییی وای داری میسوزی توی کتابی که خونده بودم باید این کارو میکردیم اها بیا الان تبت میاد پایین

جین.داداش فدات بشم من بیا این دمنوشو بخور الان سوپ درست میکنم اول بیا بریم پاشورت کنم تا تبت بیاد پایین قربونت برم

ا.ت.داداش من یکم حالم بده
یونگی.بخواب خوب میشی.
ا.ت باشع.
*میخوابی و سه ساعته که خوابی یونگی میاد میبینه تب شدید کردی*
یونگی.خاک به سرمممممم الهی بمیرم[خدانکنه]چ چیکار کنم بزار سوپ درست کنم

جیهوپ.سانشاین من[بغض]بیا بریم بیمارستان

جیمین.موچیی کوچولوم ببخشید مواظبت نبودم بیا دستمال خیس کردم بزارم روی سرت تبت پایین بیاد

ته ته.ا.ت من داداش قربونت بره من و یونتان نگرانتیم میشه خوب بشی[بغض]

کوک.بیا شیرموز بخور

بخشید اگر بد شد😂🫳