وقتی توی بغلش ...
وقتی توی بغلش ...
#جیسونگ #استری_کیدز #درخواستی
با حس کردن افتادن چیزی روی سینه اش
حواسش کاملا پرت شد نگاهش رو از تلوزیون گرفت و سرش رو پایین آورد
با دیدنت که خوابت برده بود و سرت رو روی سینه اش گذاشته بودی
لبخندی زد
در اون حالت زیادی کیوت شده بودی و دوست داشت لبات که بدون اطلاع خودت غنچه شده بودن رو ببوسه،کنترلی که کنارش بود رو برداشت و تلوزیون رو خاموش کرد
چون خوابت سبک بود ترجیح داد نبرتت اتاق تا بیدار نشی
اروم دستش رو روی کمرت گذاشت و اروم نوازشش کرد
سرش رو روی سرت تکیه داد و کمی بینی اش رو روی موهای قهوه ای رنگت که خیلی بوی خوبی میدادن ، گذاشت
عشقی که به تو داشت هر روز و هر ساعت داشت گسترش پیدا میکرد،زیادی وابسته ات شده بود و فکر میکرد بدون وجود تو نمیتونست کاری رو خوب انجام بده ، لبخندش پررنگ تر از قبل شد و با عشق و علاقه داشت به صورتت غرق در خوابت نگاه میکرد
اروم زمزمه کرد
_ تو همه چیز این پسری دختر ..
بوسه ای روی موهات زد و سرش رو تکیه داد به لبه کاناپه تا راحت بخوابی ، اروم پلک هاش رو روی هم گذاشت و به خواب رفت ...
end.....
#جیسونگ #استری_کیدز #درخواستی
با حس کردن افتادن چیزی روی سینه اش
حواسش کاملا پرت شد نگاهش رو از تلوزیون گرفت و سرش رو پایین آورد
با دیدنت که خوابت برده بود و سرت رو روی سینه اش گذاشته بودی
لبخندی زد
در اون حالت زیادی کیوت شده بودی و دوست داشت لبات که بدون اطلاع خودت غنچه شده بودن رو ببوسه،کنترلی که کنارش بود رو برداشت و تلوزیون رو خاموش کرد
چون خوابت سبک بود ترجیح داد نبرتت اتاق تا بیدار نشی
اروم دستش رو روی کمرت گذاشت و اروم نوازشش کرد
سرش رو روی سرت تکیه داد و کمی بینی اش رو روی موهای قهوه ای رنگت که خیلی بوی خوبی میدادن ، گذاشت
عشقی که به تو داشت هر روز و هر ساعت داشت گسترش پیدا میکرد،زیادی وابسته ات شده بود و فکر میکرد بدون وجود تو نمیتونست کاری رو خوب انجام بده ، لبخندش پررنگ تر از قبل شد و با عشق و علاقه داشت به صورتت غرق در خوابت نگاه میکرد
اروم زمزمه کرد
_ تو همه چیز این پسری دختر ..
بوسه ای روی موهات زد و سرش رو تکیه داد به لبه کاناپه تا راحت بخوابی ، اروم پلک هاش رو روی هم گذاشت و به خواب رفت ...
end.....
۳.۲k
۲۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.