~20دیقه بعد~
~20دیقه بعد~
سوزومه: خب همچی امادست
جنیور: اوم (زنگ خورد)
سوزومه: من میرم باز کنم
سوزومه: سلام بیایین داخل
ری: از سینگلی دومدی بیرون
سوزومه: لیلی
لیلی: چیه خب پرسیدن منم گفتم
امیلی: حالا کی هست بد بخت ما
سوزومه: میشه لطفا ساکت شید ابرومو بردید
رفتن تو سالن که با جنیور روبرو شدن
امیلی: شت سوزی سلیقه خوبی هم داری
سوزومه: میشه خفه شید ........ برادرمهمه....
ری: وات فاک سوزی مگه نگفتی تک فرزندی
سوزومه: چند سانیه بتمرگ بگم مامانم میخواد ازدواج کنه واینم پسر شوهرشه که میشه برادر ناتنیم
لیلی: خب معرفی نمکنیش
سوزومه: خوب خودش دهن داره
امیلی: سوزی زشته یکم.....
جنیور: من جنیور وینم
سوزومه: اینام رفقام.......
لیلی: ما خودمون دهن داریم
سوزومه: اصلا من دکمه سیکدر بزنم برم؟ ها؟
ری: هرجور باب میلتون خانوم پیترسون
سوزومه: خب همچی امادست
جنیور: اوم (زنگ خورد)
سوزومه: من میرم باز کنم
سوزومه: سلام بیایین داخل
ری: از سینگلی دومدی بیرون
سوزومه: لیلی
لیلی: چیه خب پرسیدن منم گفتم
امیلی: حالا کی هست بد بخت ما
سوزومه: میشه لطفا ساکت شید ابرومو بردید
رفتن تو سالن که با جنیور روبرو شدن
امیلی: شت سوزی سلیقه خوبی هم داری
سوزومه: میشه خفه شید ........ برادرمهمه....
ری: وات فاک سوزی مگه نگفتی تک فرزندی
سوزومه: چند سانیه بتمرگ بگم مامانم میخواد ازدواج کنه واینم پسر شوهرشه که میشه برادر ناتنیم
لیلی: خب معرفی نمکنیش
سوزومه: خوب خودش دهن داره
امیلی: سوزی زشته یکم.....
جنیور: من جنیور وینم
سوزومه: اینام رفقام.......
لیلی: ما خودمون دهن داریم
سوزومه: اصلا من دکمه سیکدر بزنم برم؟ ها؟
ری: هرجور باب میلتون خانوم پیترسون
۷۶
۲۵ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.