rain of LOVE (2)
مرد ۴ انجل رو روی کولش گذاشت و بردن از بار بیرون میخواستن سوار ماشین بشن که..............
شروع
آنجل
چشمامو بسته بودم یکهو افتادم زمین و سرم گیج رفت تنها چیزی که دیدم این بود که یک مرد بالدار منو بلند کرد .
گذر زمان ۴ساعت بعد ⏰
بلند شدم داخل همون بار بودم اما با این تفاوت که هیچ کس اونجا نبود
سرمو میچرخوندم تا ببینم کسی هست و دیدم یک مرد فکر کنم همون مرد بالدار بود . رفتم داخل روی صندلی نشستم که یک نوشیدنی غیر الکلی گذاشت جلوم .
آنجل . ممنونم
پسر . برای چی؟
آنجل . نجاتم دادی و الان بهم نوشیدنی دادی
پسره . کاری نکردم
پسره . برای بازیگر فیلم های .... خیلی با ادبی
آنجل . من داخل هازبین هتل زندگی میکنم
پسر . آها همون هتل رستگاری
آنجل . اره
پسره . برام مهم نیست که چرا اونجایی اما اینو بهت بگم حواست به خودت باشد اینجا همه تورو میشناسن
آنجل . ممنونم از راهنماییت پولش چقدر میشه معلومه اینجا مال خودته
پسره . لازم نیست
خداحافظی کردم و رفتم رسیدم به هتل
چارلی . سلام آنجل
آنجل . سلام چارلی
وگی. خیلی دیر کردی
آنجل . وگی ول کن چیزی نیست
وگی داره فشار میخوره ^
نشسته بودم سرم تو گوشیم بود که یکی اومد داخل
چارلی . سلام😁
وگی. ای بابا 🙄😮💨😒
آنجل . چی شده ..........هاااان تو.😧
این داستان ادامه دارد ......
اگه پارت بعدی رو میخواید بگید
بای ❤️📻🎙️
بای 🩷🔞
شروع
آنجل
چشمامو بسته بودم یکهو افتادم زمین و سرم گیج رفت تنها چیزی که دیدم این بود که یک مرد بالدار منو بلند کرد .
گذر زمان ۴ساعت بعد ⏰
بلند شدم داخل همون بار بودم اما با این تفاوت که هیچ کس اونجا نبود
سرمو میچرخوندم تا ببینم کسی هست و دیدم یک مرد فکر کنم همون مرد بالدار بود . رفتم داخل روی صندلی نشستم که یک نوشیدنی غیر الکلی گذاشت جلوم .
آنجل . ممنونم
پسر . برای چی؟
آنجل . نجاتم دادی و الان بهم نوشیدنی دادی
پسره . کاری نکردم
پسره . برای بازیگر فیلم های .... خیلی با ادبی
آنجل . من داخل هازبین هتل زندگی میکنم
پسر . آها همون هتل رستگاری
آنجل . اره
پسره . برام مهم نیست که چرا اونجایی اما اینو بهت بگم حواست به خودت باشد اینجا همه تورو میشناسن
آنجل . ممنونم از راهنماییت پولش چقدر میشه معلومه اینجا مال خودته
پسره . لازم نیست
خداحافظی کردم و رفتم رسیدم به هتل
چارلی . سلام آنجل
آنجل . سلام چارلی
وگی. خیلی دیر کردی
آنجل . وگی ول کن چیزی نیست
وگی داره فشار میخوره ^
نشسته بودم سرم تو گوشیم بود که یکی اومد داخل
چارلی . سلام😁
وگی. ای بابا 🙄😮💨😒
آنجل . چی شده ..........هاااان تو.😧
این داستان ادامه دارد ......
اگه پارت بعدی رو میخواید بگید
بای ❤️📻🎙️
بای 🩷🔞
۶۶۲
۳۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.