تتو ارتیست من!

تتو ارتیست من!


روز موعود فرار رسیدههههههه

لایک کن.....زود باش 🫵
𝕡𝟝

*پرش زمانی ب چن ماه بعد*

ویو ا.ت
امروز ب تولد یونا دعوت شدم.آه زنیکه...........
رفتم تو اتاق ته

ا.ت:بیداری؟
ته:نه تو خواب دارم حرف میزنم
ا.ت:هر هر بانمک
ته:گمشو میخوام بخابم...
ا.ت:از خدامه برم.

ساعتو نگا کردم.۱۵:۴۶ . عجب ما هنو ناهار نداریم *مشکل هر روز من💀*
زنگ زدم پیتزا اوردن برام.بعد رفتم حموم.*بیا با هم بریم حموم بزنیم کف در دیوار🥲🫴*
تقریبا اماده بودمو ساعت 7 بود.....

ته:کجایی پس؟..*داد*
ا.ت:اومدمممم
ته:من تو ماشین منتظرم
ا.ت :ی دیقه صب کن اومدم
ته:آه بلخره
ا.ت:غر نزن پیرمرد
ته:باشه پیرزن


بعد 40 مین رانندگی رسیدن به باغ
در زدیم ک جونگ کوک با لباس خیس اومد دروز باز کرد

کوک:اوه...سلام.
ته و ا.ت:سلام
کوک:بیاین تو
ته:اوک

رفتیم تو دیدم همه تو استخرن
آه شت مایو نیوردم بهبخغزمازخغبعفب

یونا :خوش اومدین.برید مایو بپوشید و بیاین
ا.ت:امم من مایو ندارم چون نمیدونستم...
یونا:عیب نداره.من بهت تاپو شرتک میدم.
ا.ت :مرسی
یونا:امم خب ببین این خوبه؟
*ی تاپ نخی دو بند سفید با شورتک کوتاه👍*
ا.ت:اوکیه

ا.ت اومد تو اب «استخر💀»

.
.
.
.
.
.
.
.
.

شرط:30 لایک
35 کامنت