پارت ۸(آخر)
یونگی و ا. ت: میدونیم😑😏
۱۰ دقیقه بعد
سوار ون شدن ورفتن بیرون دور دور
ا. ت و اعضا داشتن از خیابون داشتن رد مشدن که ا. ت سرعت رفتنشو بیشتر کرد که یهو یه کامیون بدون پلاک اومد زد به ا. ت
یونگی: ا. تتتتتت (چشماش سیاهی رفت)
ا. ت ویو
یه کامیون بدون پلاک اومد زد بهم تنها چیزی که بعدش شمیدم داد یونگی بود و بعد چشمام سیاهی رفت
اعضا زود ا. ت و یونگی رو بردن بیمارستان ولی یونگی اون یونگی قبل نشد و ا. ت رفت تو کما
دو سال بعد از دید یونگی
دو سال از اون اتفاق گذشته و ا. ت رفت تو کما هر روز میرم دیدنش ولی حتی یه بارم دستش تکون نخورد
از زبان راوی
یونگی: یا ا. ت مگه نگفتی منو خیلی دوس داری هیچ وقت منو ترک نمی کنی
فلش بک
یونگی: ا. ت اگه یه روز ترکم کنی فکر می کنی به چه حالی بیوفتم؟
ا. ت: یا تو که نمیدونی من چقد دوست وگرنه اینو نمی گفتی من هیچوقت ترکت نمی کنم(بعد یونگی رو بغل کرد)
پایان فلش بک
یونگی: ا. ت هروقت بهوش اومدی بیا قرارمونو رسمی کنیم مگه نگفتم بهت میام خواستگاریت چرا میخوای ترکم کنی مگه ما تازه همدیگرو پیدا نکرده بویم؟
و یونگی رفت خونه
𝗧𝗵𝗲 𝗲𝗻𝗱?
۱۰ دقیقه بعد
سوار ون شدن ورفتن بیرون دور دور
ا. ت و اعضا داشتن از خیابون داشتن رد مشدن که ا. ت سرعت رفتنشو بیشتر کرد که یهو یه کامیون بدون پلاک اومد زد به ا. ت
یونگی: ا. تتتتتت (چشماش سیاهی رفت)
ا. ت ویو
یه کامیون بدون پلاک اومد زد بهم تنها چیزی که بعدش شمیدم داد یونگی بود و بعد چشمام سیاهی رفت
اعضا زود ا. ت و یونگی رو بردن بیمارستان ولی یونگی اون یونگی قبل نشد و ا. ت رفت تو کما
دو سال بعد از دید یونگی
دو سال از اون اتفاق گذشته و ا. ت رفت تو کما هر روز میرم دیدنش ولی حتی یه بارم دستش تکون نخورد
از زبان راوی
یونگی: یا ا. ت مگه نگفتی منو خیلی دوس داری هیچ وقت منو ترک نمی کنی
فلش بک
یونگی: ا. ت اگه یه روز ترکم کنی فکر می کنی به چه حالی بیوفتم؟
ا. ت: یا تو که نمیدونی من چقد دوست وگرنه اینو نمی گفتی من هیچوقت ترکت نمی کنم(بعد یونگی رو بغل کرد)
پایان فلش بک
یونگی: ا. ت هروقت بهوش اومدی بیا قرارمونو رسمی کنیم مگه نگفتم بهت میام خواستگاریت چرا میخوای ترکم کنی مگه ما تازه همدیگرو پیدا نکرده بویم؟
و یونگی رفت خونه
𝗧𝗵𝗲 𝗲𝗻𝗱?
۱۴.۶k
۱۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.