《بی گناه》سه پارتی(درخواستی)
درخواستی
#سه_پارتی
#تهیونگ
《بیگناه p1》
ا.ت:تهیونگگگگ بهت چی گفته بودمممم هاا گفتههههه بودمممم هر وقتتتت دیدی دوسممم ندارییی ازممم جدااا شو عوضیی!(داد و گریه)
تهیونگ:ا.ت خواهش میکنم بیا پایننن حرف بزنیمم توضیحح میدمم خواهش میکنم!
ا.ت:چییی رو توضیحح میدی هااا اینکه..
با بغض و داد ادامه داد
ا.ت:اینکهههه چجورییی بوسیدیششش یا چجوری...هیققق
گریش شدتر گرفت که تهیونگ با ترس و گریه گفت:بیااا پایینن ا.تتت منو بدبخت نکن خواهشش میکنم منو بدبخت نکن من بی گناهم ثابت میکنم خواهششش میکنم بیا پایین هر چقد میخوای منو بزن ولی با خودت کاری نداشته باش!
ا.ت خندید و گفت:ولی من واقعا دوست داشتم..
ا.ت خندید و چشاشو بست خواست خودشو پرت کنه پایین که تهیونگ محکم از دستش گرفت
تهیونگ نفس نفس زنان ا.ت رو محکم کشید بغلش و از پرتگاه دورش کرد..
تهیونگ ا.ت رو محکم تو بغلش فشرد..و شروع کرد به گریه کردن
ا.ت به خودش امده و با جایی که الان توش حضور داشت نگاه میکنه..
ا.ت:ولممم کننن ولمممم کننن نمیخوامتتت برو پیشسس همونن عوضییی ولممم کن!
ا.ت هر چقدر هم که زور میکرد تا خودشو از بغل تهیونگ در آره بازم بی فایده بود تهیونگ ول کنش نبود!
تهیونگ:تا گوش ندی حق نداری تکون بخوری کیم ا.ت!
ا.ت فهمید که گزینه ای جز ماندن تو بغل تهیونگو نداره پس آروم شد
که تهیونگ با بغض ادامه داد...
#سه_پارتی
#تهیونگ
《بیگناه p1》
ا.ت:تهیونگگگگ بهت چی گفته بودمممم هاا گفتههههه بودمممم هر وقتتتت دیدی دوسممم ندارییی ازممم جدااا شو عوضیی!(داد و گریه)
تهیونگ:ا.ت خواهش میکنم بیا پایننن حرف بزنیمم توضیحح میدمم خواهش میکنم!
ا.ت:چییی رو توضیحح میدی هااا اینکه..
با بغض و داد ادامه داد
ا.ت:اینکهههه چجورییی بوسیدیششش یا چجوری...هیققق
گریش شدتر گرفت که تهیونگ با ترس و گریه گفت:بیااا پایینن ا.تتت منو بدبخت نکن خواهشش میکنم منو بدبخت نکن من بی گناهم ثابت میکنم خواهششش میکنم بیا پایین هر چقد میخوای منو بزن ولی با خودت کاری نداشته باش!
ا.ت خندید و گفت:ولی من واقعا دوست داشتم..
ا.ت خندید و چشاشو بست خواست خودشو پرت کنه پایین که تهیونگ محکم از دستش گرفت
تهیونگ نفس نفس زنان ا.ت رو محکم کشید بغلش و از پرتگاه دورش کرد..
تهیونگ ا.ت رو محکم تو بغلش فشرد..و شروع کرد به گریه کردن
ا.ت به خودش امده و با جایی که الان توش حضور داشت نگاه میکنه..
ا.ت:ولممم کننن ولمممم کننن نمیخوامتتت برو پیشسس همونن عوضییی ولممم کن!
ا.ت هر چقدر هم که زور میکرد تا خودشو از بغل تهیونگ در آره بازم بی فایده بود تهیونگ ول کنش نبود!
تهیونگ:تا گوش ندی حق نداری تکون بخوری کیم ا.ت!
ا.ت فهمید که گزینه ای جز ماندن تو بغل تهیونگو نداره پس آروم شد
که تهیونگ با بغض ادامه داد...
۱۱.۹k
۲۰ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.