پارت ۱۰ گلی که شکوفا میده
جیمین:نه داداش
ته:بنظرت میتونیم پیداش کنیم
جیمین: مطمئن نیستم ولی تلاشم رو میکنم
ات ویو
وسایلم رو چیدم تصمیم گرفتم بخوابم پس رفتم رو تخت و دیگه هیچی نفهمیدم و خوابم برو
(فردا)
ته ویو
ساعت ۵صبح بود نمیدونم چرا الان بیدار شدم درست هروز ساعت ۸ بیدار میشم ولی الان زوده رفتم پشت کامپیوتر که مدارک شرکت رو چک کنم تو این چند روزی که دنبال یونتان بودم اصلا به سر کارم اهمیت ندادم که نفهمیدم کی ساعت ۸ شد با صدای زنگ مبایلم به سمت عسلی سمت تختم،رفتم با اسم تلفن اخم هام رفت رو هم و برداشتم
ته:بله
جوکیونگ :سلام عزیزم چرا به عشقت این جوری سلام میکنی
ته:جوکیونگ حوصلت رو ندارم پس سریع حرفت رو بزن
جوکیونگ :حتی اگه اون موضوع درمورد یونتان باشه ؟
ته:چی؟داری چی میگی؟
جوکیونگ :ببین یونتان پیش منه کاری باهات ندارم ولی......
ته:عوضی سگ من دست تو چیکار میکنه
جوکیونگ : نه دیگه نشد پسر خوبی باش من به زندگیت کاری ندارم فقط یه شرط داره که یونتان رو بهت بدم
ته:چی میخوای
جوکیونگ :منو سوهو (دوست پسر جوکیونگ)میخوایم بریم امریکا اگه پول همه ی کارآمدن رو بدی کاری باهات ندارم ولی اگه پولم رو ندی یونتان رو بهت پس نمیدم
ته:هوففففف سر قولت میمونی
جوکیونگ :بیب من کی زیر حرفم زدم اخه
ته:پول و برات واریز میکنم بای
بدون اینکه بزارم چیزی بگه قط کردم زنگ زدم شرکت گفتم پول و واریز کنه بعد چند دقیقه واریز شد قرار شد یونتان رو جوکیونگ بیاره دم خونم پس منتظرش موندم که یاد یچیزی افتادم وای نه من به ات تهمت زدم باید برم از دلش در بیارم که زنگ در خورد جوکیونگ یونتان رو بهم داد و رفت تصمیم گرفتم ساعت ۱۰ برم پیش ات پس بهش زنگ زدم
خمارییییی
حمایت یادتون نره نظر بدین دوستون دارم بای ❤
(۲۵لایک)
(۳۰ کامنت)
#جونگ کوک #بی تی اس #فیک #جونگ کوک #بی تی اس #فیک #جونگ کوک #بی تی اس #فیک #جونگ کوک #بی تی اس #فیک #جونگ
ته:بنظرت میتونیم پیداش کنیم
جیمین: مطمئن نیستم ولی تلاشم رو میکنم
ات ویو
وسایلم رو چیدم تصمیم گرفتم بخوابم پس رفتم رو تخت و دیگه هیچی نفهمیدم و خوابم برو
(فردا)
ته ویو
ساعت ۵صبح بود نمیدونم چرا الان بیدار شدم درست هروز ساعت ۸ بیدار میشم ولی الان زوده رفتم پشت کامپیوتر که مدارک شرکت رو چک کنم تو این چند روزی که دنبال یونتان بودم اصلا به سر کارم اهمیت ندادم که نفهمیدم کی ساعت ۸ شد با صدای زنگ مبایلم به سمت عسلی سمت تختم،رفتم با اسم تلفن اخم هام رفت رو هم و برداشتم
ته:بله
جوکیونگ :سلام عزیزم چرا به عشقت این جوری سلام میکنی
ته:جوکیونگ حوصلت رو ندارم پس سریع حرفت رو بزن
جوکیونگ :حتی اگه اون موضوع درمورد یونتان باشه ؟
ته:چی؟داری چی میگی؟
جوکیونگ :ببین یونتان پیش منه کاری باهات ندارم ولی......
ته:عوضی سگ من دست تو چیکار میکنه
جوکیونگ : نه دیگه نشد پسر خوبی باش من به زندگیت کاری ندارم فقط یه شرط داره که یونتان رو بهت بدم
ته:چی میخوای
جوکیونگ :منو سوهو (دوست پسر جوکیونگ)میخوایم بریم امریکا اگه پول همه ی کارآمدن رو بدی کاری باهات ندارم ولی اگه پولم رو ندی یونتان رو بهت پس نمیدم
ته:هوففففف سر قولت میمونی
جوکیونگ :بیب من کی زیر حرفم زدم اخه
ته:پول و برات واریز میکنم بای
بدون اینکه بزارم چیزی بگه قط کردم زنگ زدم شرکت گفتم پول و واریز کنه بعد چند دقیقه واریز شد قرار شد یونتان رو جوکیونگ بیاره دم خونم پس منتظرش موندم که یاد یچیزی افتادم وای نه من به ات تهمت زدم باید برم از دلش در بیارم که زنگ در خورد جوکیونگ یونتان رو بهم داد و رفت تصمیم گرفتم ساعت ۱۰ برم پیش ات پس بهش زنگ زدم
خمارییییی
حمایت یادتون نره نظر بدین دوستون دارم بای ❤
(۲۵لایک)
(۳۰ کامنت)
#جونگ کوک #بی تی اس #فیک #جونگ کوک #بی تی اس #فیک #جونگ کوک #بی تی اس #فیک #جونگ کوک #بی تی اس #فیک #جونگ
۲۰.۸k
۰۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.