سناریو درخواستی
#سناریو #درخواستی
وقتی پلیسیم و اونام مافیان و ما میریم
ماموریت و با بدن خونی میایم خونه ریاکشنشون؟ (همسرمون)
نامجون. با نگرانیت تمام میاد سمتت و بعدش وقتی قضیه رو میفهمه بهت دلداری میده و بعدش وقتی خوابیدی میره بیرون و صبح میفهمی کسی که بهت تیر زده مرده
جین.دکتر خبر میکنه و بعدش قضیه رو میفهمه و بدون لحظه ای درنگ از خونه میره بیرون و و با یه پوزخند و سر کسی که اذیتت کرده بود برمیگرده خونه......
یونگی.اون یه مافیایی بود که که فقط واسه جاسوسی وارد اداره ی پلیس شده بود توی همون ماموریت وقتی اوضاع تورو دید کاره طرفو یسره کرد
جیهوپ.وقتی سر و وضعتو درست مرد و قضیه رو فهمید با لبخند از اتاق میره بیرون و بعداز یه تماس دوباره میاد پیشت
و فردا تو اخبار خبر مرگ یکی از بزرگترین باندای مافیا یعنی کسی که کتکت زده بود میرسه.....
جیمین.از اونجایی که آدم دنبالت فرستاده بود تو هر ماموریت اصلا نذاشت حال تو بد بشه و یخ قطره خون از بدنت بچکه
تهیونگ.سریع با فهمیدن قضیه میره و مرده رو میاره و میزاره جلوت و میگه هرکاری میخوای باهاش بکن
کوک.سریع استعفاتو میگیره و بعد میره که خار طرفو بگاد....
وقتی پلیسیم و اونام مافیان و ما میریم
ماموریت و با بدن خونی میایم خونه ریاکشنشون؟ (همسرمون)
نامجون. با نگرانیت تمام میاد سمتت و بعدش وقتی قضیه رو میفهمه بهت دلداری میده و بعدش وقتی خوابیدی میره بیرون و صبح میفهمی کسی که بهت تیر زده مرده
جین.دکتر خبر میکنه و بعدش قضیه رو میفهمه و بدون لحظه ای درنگ از خونه میره بیرون و و با یه پوزخند و سر کسی که اذیتت کرده بود برمیگرده خونه......
یونگی.اون یه مافیایی بود که که فقط واسه جاسوسی وارد اداره ی پلیس شده بود توی همون ماموریت وقتی اوضاع تورو دید کاره طرفو یسره کرد
جیهوپ.وقتی سر و وضعتو درست مرد و قضیه رو فهمید با لبخند از اتاق میره بیرون و بعداز یه تماس دوباره میاد پیشت
و فردا تو اخبار خبر مرگ یکی از بزرگترین باندای مافیا یعنی کسی که کتکت زده بود میرسه.....
جیمین.از اونجایی که آدم دنبالت فرستاده بود تو هر ماموریت اصلا نذاشت حال تو بد بشه و یخ قطره خون از بدنت بچکه
تهیونگ.سریع با فهمیدن قضیه میره و مرده رو میاره و میزاره جلوت و میگه هرکاری میخوای باهاش بکن
کوک.سریع استعفاتو میگیره و بعد میره که خار طرفو بگاد....
۳۳۱
۰۶ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.