ات: یادم رفته بود
ات: یادم رفته بود
دهنشو باز کنید
جانگ: دختره ی هرزه
ات:(خنده عصبی) هرزه
توی یک ثانیه یک تیر وارد مغزش کرد
جونگکوک: چجوری انقدر راحت کشتیش
ات: مگه تو نمیکشی
جونگکوک: خیر من اول شکنجه میکنم بعد میکشم
ات: یادن باشه استفاده کنم
جونگکوک: هه تو باید حالا حالا ها کار کنی
ات: هعی یادم رفته بود
جونگکوک: چی
ات: کلفت تو شدم
اها راستی تم اتاق رو عوض کردی
جونگکوک: هعی اره
ات: اوک من با ماشین خودم میام ولی بیا کورس
جونگکوک: اوک پایم بریم
جونگکوک: باختی که
ات: تازه داشتم گرم میشدم
جونگکوک: باش تو راس میگی بیا. برو گمشووووو
ات: بچه (خنده)
اتو جونگکوک وارد خونه شدن جونگکوک اول رفت داخل و وقتی ات وارد شد سطل که تو ی اون پر از خون هرکسی بود روی سر ات ریخته شد
ات:(خب اینو بگم ات از خون میترسه اما مافیاس
چجوری حالا ات باید مطمئن شه شخص مورد نظر مرده یا اسیب دیده و از اتفاقات یهویی به شدت میترسه)
ات:این این خون کیه(ترس و لکنت)
جونگکوک: مگه مافیا نیستی چرا ترسیدی
ات: کی این کس رو کشته
تو میخوای اذیتم کننی
جونگکوک: هی هی اروم باش چیزی نیست یه خونه
جونگکوک: کی این خون رو ریخته
جیا: من (با عشوه)
ات: تو کدوم خری هستی
بلند شد و لباستش رو تکوند و رفت اتاقش و اینبار اب یخ خالی شد روش
ات: پدرررررسگ من امشب خون تورو میریزم
دهنشو باز کنید
جانگ: دختره ی هرزه
ات:(خنده عصبی) هرزه
توی یک ثانیه یک تیر وارد مغزش کرد
جونگکوک: چجوری انقدر راحت کشتیش
ات: مگه تو نمیکشی
جونگکوک: خیر من اول شکنجه میکنم بعد میکشم
ات: یادن باشه استفاده کنم
جونگکوک: هه تو باید حالا حالا ها کار کنی
ات: هعی یادم رفته بود
جونگکوک: چی
ات: کلفت تو شدم
اها راستی تم اتاق رو عوض کردی
جونگکوک: هعی اره
ات: اوک من با ماشین خودم میام ولی بیا کورس
جونگکوک: اوک پایم بریم
جونگکوک: باختی که
ات: تازه داشتم گرم میشدم
جونگکوک: باش تو راس میگی بیا. برو گمشووووو
ات: بچه (خنده)
اتو جونگکوک وارد خونه شدن جونگکوک اول رفت داخل و وقتی ات وارد شد سطل که تو ی اون پر از خون هرکسی بود روی سر ات ریخته شد
ات:(خب اینو بگم ات از خون میترسه اما مافیاس
چجوری حالا ات باید مطمئن شه شخص مورد نظر مرده یا اسیب دیده و از اتفاقات یهویی به شدت میترسه)
ات:این این خون کیه(ترس و لکنت)
جونگکوک: مگه مافیا نیستی چرا ترسیدی
ات: کی این کس رو کشته
تو میخوای اذیتم کننی
جونگکوک: هی هی اروم باش چیزی نیست یه خونه
جونگکوک: کی این خون رو ریخته
جیا: من (با عشوه)
ات: تو کدوم خری هستی
بلند شد و لباستش رو تکوند و رفت اتاقش و اینبار اب یخ خالی شد روش
ات: پدرررررسگ من امشب خون تورو میریزم
۵.۲k
۲۴ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.