***بسم رب الأیْتام،و نَحْنُ اَیْتام الزَّهرا***

***بسم رب الأیْتام،و نَحْنُ اَیْتام الزَّهرا***

اشک ریزان به پیکر بی جان خیره شده اند...
هرکسی چیزی میگوید..
حسن به ناله و با سوز دل میخواند:
مادر... نذار روقلبم آرزوتو..
ببین بارون روبروتو..
اینقد نگیر از بابا روتو...
مادر...
دستان زینب به لرزه افتاده و ماتم کفن ها،داغ مادر را سنگین تر میکند بر قلب صبور او..
حسین التماس مادر میکند،شاید نجوا میکند مادر اگر تو کنارم نباشی، مرا تا گودال از موی سرم میکشند..
واما...
کوه شوکت،حضرت مولا علی بی یار و یاور شده است....
شیر خیبر شکن اینک، چه رنجور و غمین است..
آن غریب اندر غروب روز خونالود بی کس و بی یار و یاور شده است..


الاااایا ایهاالعااالم ببینید مادر مارو با سیلی و لگد و قلاف شمشیر کشتند....

پ.ن:لعن الله قاتلی فاطمه الزهرا

پ.ن2:از خون.مادرم نخواهم گذشت


***(((میرزای بی تعلق)))***