شات 25
از این شیرین زبونیش خندم گرفت اوم نمیدونم خاله ها میخوان بازم ببینتت یا نه
رزي ا/ت لطفا ته جین رو نبر شام رو با ما بخورین
جیسو آره لطفا نرین بزار این پسر خوشگلت هم پیش ما باشه
ببخشید ولی واقعا دیرمون شده باید برگردیم فردا هم فیلمبرداری دارم باید برگردم ته جین برو دست و صورتت رو بشور بعد بیا بریم خونه
باشه اوما ته جین که رفت به جیسو گفتم ان شاء الله
یه روزی میام خواستگاریت حالا پسرم مخت رو زده به نظر میاد جیسو خندید آه ا/ت اینجوری نگو اون فقط گفت خیلی خوشش اومده من کنارش باشم
باشه باشه فقط داشتم شوخی میکردم ولی خیلی ممنون امروز خوش گذشت
رزي به ما هم همینطور
رزي ا/ت لطفا ته جین رو نبر شام رو با ما بخورین
جیسو آره لطفا نرین بزار این پسر خوشگلت هم پیش ما باشه
ببخشید ولی واقعا دیرمون شده باید برگردیم فردا هم فیلمبرداری دارم باید برگردم ته جین برو دست و صورتت رو بشور بعد بیا بریم خونه
باشه اوما ته جین که رفت به جیسو گفتم ان شاء الله
یه روزی میام خواستگاریت حالا پسرم مخت رو زده به نظر میاد جیسو خندید آه ا/ت اینجوری نگو اون فقط گفت خیلی خوشش اومده من کنارش باشم
باشه باشه فقط داشتم شوخی میکردم ولی خیلی ممنون امروز خوش گذشت
رزي به ما هم همینطور
۲۳.۵k
۱۹ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.