Trust me! Don't trust her! (کامبک دادم همه خوشحال😂)
Trust me!
Don't trust her!
Part1
Namjoon:اون پروندهای کوفتی کجان..سایموننننننن
Simon:بله قربان چیشده
Namjoon:پرونده اون دختره کجاس
Simon:شرمنده قربان من چیزی ندیدم
Jung KooK:کدوم دختر
Namjoon:همون دختره مافیا ,مگه جز اون کس دیگه هم بود
Jung KooK:عا نمیدونم ی پرنده بود مال ی زنه که دارم رو پروژه کار میکنم
Namjoon: وای همونه برو بیارششش داشتم روش کار میکردم
(Namjoon view)
اون دختره رو باید گیر بندازم..ی ضعیفه رو باید شکست بدم..تنها راه نیک نام کردن اداره بود..پس مشکلی نیست..مگه ی زن میتونه چقد قدرت داشته باشه(داداچ زنا خیلیم قوی ان اگه اونا قوی نبودن شما مردا هم نبودین جر عجب حرفی زدم🗿)
(Jung KooK view)
رفتم تو اتاقم داشتم دنبال پرونده دختره میگشتم تا بدمش به هیونگ..
Jung KooK:پیداش کردم
بازش کردم که نگاهم خورد به عکس دختره..
Jung KooK:ای..
حرفم بخاطر صدایی که از پشتم اومد قطع شد و در پرونده رو بستم و برگشتم سمت صدا..
SeokJin:هی جونگکوکا چ میکنی
که یهو هیونگ نامجون اومد..
Namjoon:یااا دیگه پروندهای منو برنداری
اومد و پرونده رو از دستم گرفت..
Jung KooK:اون دختره رو میخوای چیکار کنیم
Namjoon:میکشیمش
Jung KooK:که چی بشه؟
Namjoon:هی مرد به خودت بیا کلی سود میکنیم و اداره مرکزی بهمون فرم تشویقی میده و کلی ادارمون معروف میشه
Jung KooK:با کشتن ی دختر این همه اتفاق میوفته؟
Namjoon:جونگکوک تو چت شده؟مگه خودت هم نمیخواستی معروف بشی..و اینکه اون زن خطرناکه..نمیدونم چطور بقیه گروها نتونستن شکستش بدن..اصن مگه ی زن چقد میتونه قوی باشه؟
Namjoon:و اینکه آماده باش و نیرو هارو تقسیم کن که ساعت 5:30صبح فردا میریم سراغش
و رفتن از اتاق بیرون..چطور ی زن میتونه انقد قوی باشه که هم جزو بزرگترین مافیا ها باشه و خطرناک ترین ها..من خودمم مافیا بودم که اومدم توی باند پلیس..چرا پلیس شدم؟..
•••(Tomorrow at 4:45 , Jung KooK view)
«آلارم»
Jung KooK:اوف لعنتی چرا باید 5صبح بریم مگه انقد سحر خیزن؟
یهو یاد دختره افتادم..
Jung KooK:اوه مرد پاشو آماده شو
سریع بلند شدم و رفتم توی حموم و ی دوش 10دقیقه ای گرفتم و زیر دوش هم همش قیافه دختره میومد توی ذهنم..
Jung KooK:من چم شده؟چرا با ی عکس خیالی شدم؟
ی حوله کوچیک دور کمرم پیچوندم و از حموم اومدم بیرون و رفتم جلوی آینه
Jung KooK:اوففف جون چ سیکس پکای خفنی دارم(ادمین حشری میشود:جوننننننننن)
سشوار رو برداشتم و موهامو خشک کردم و مدل بهشون دادم..
تیپ رسمی زدم..لباس سفیدی پوشیدم و شلوار مشکی و کروات مشکی و ی کت مشکی و ی کفش مشکی و عطرمم زدم..بوی مردونهی عطر و بوی خودم چه ترکیبی بود که از نظر خودم خوشبو بود..(جوننن عجب چیزیه این بشر,ولی پسرم مگه داری میری مخ دختره رو بزنی؟ی وقت قلبشو منفجر نکنیا که نتونم پارتو ادامه بدم)
Don't trust her!
Part1
Namjoon:اون پروندهای کوفتی کجان..سایموننننننن
Simon:بله قربان چیشده
Namjoon:پرونده اون دختره کجاس
Simon:شرمنده قربان من چیزی ندیدم
Jung KooK:کدوم دختر
Namjoon:همون دختره مافیا ,مگه جز اون کس دیگه هم بود
Jung KooK:عا نمیدونم ی پرنده بود مال ی زنه که دارم رو پروژه کار میکنم
Namjoon: وای همونه برو بیارششش داشتم روش کار میکردم
(Namjoon view)
اون دختره رو باید گیر بندازم..ی ضعیفه رو باید شکست بدم..تنها راه نیک نام کردن اداره بود..پس مشکلی نیست..مگه ی زن میتونه چقد قدرت داشته باشه(داداچ زنا خیلیم قوی ان اگه اونا قوی نبودن شما مردا هم نبودین جر عجب حرفی زدم🗿)
(Jung KooK view)
رفتم تو اتاقم داشتم دنبال پرونده دختره میگشتم تا بدمش به هیونگ..
Jung KooK:پیداش کردم
بازش کردم که نگاهم خورد به عکس دختره..
Jung KooK:ای..
حرفم بخاطر صدایی که از پشتم اومد قطع شد و در پرونده رو بستم و برگشتم سمت صدا..
SeokJin:هی جونگکوکا چ میکنی
که یهو هیونگ نامجون اومد..
Namjoon:یااا دیگه پروندهای منو برنداری
اومد و پرونده رو از دستم گرفت..
Jung KooK:اون دختره رو میخوای چیکار کنیم
Namjoon:میکشیمش
Jung KooK:که چی بشه؟
Namjoon:هی مرد به خودت بیا کلی سود میکنیم و اداره مرکزی بهمون فرم تشویقی میده و کلی ادارمون معروف میشه
Jung KooK:با کشتن ی دختر این همه اتفاق میوفته؟
Namjoon:جونگکوک تو چت شده؟مگه خودت هم نمیخواستی معروف بشی..و اینکه اون زن خطرناکه..نمیدونم چطور بقیه گروها نتونستن شکستش بدن..اصن مگه ی زن چقد میتونه قوی باشه؟
Namjoon:و اینکه آماده باش و نیرو هارو تقسیم کن که ساعت 5:30صبح فردا میریم سراغش
و رفتن از اتاق بیرون..چطور ی زن میتونه انقد قوی باشه که هم جزو بزرگترین مافیا ها باشه و خطرناک ترین ها..من خودمم مافیا بودم که اومدم توی باند پلیس..چرا پلیس شدم؟..
•••(Tomorrow at 4:45 , Jung KooK view)
«آلارم»
Jung KooK:اوف لعنتی چرا باید 5صبح بریم مگه انقد سحر خیزن؟
یهو یاد دختره افتادم..
Jung KooK:اوه مرد پاشو آماده شو
سریع بلند شدم و رفتم توی حموم و ی دوش 10دقیقه ای گرفتم و زیر دوش هم همش قیافه دختره میومد توی ذهنم..
Jung KooK:من چم شده؟چرا با ی عکس خیالی شدم؟
ی حوله کوچیک دور کمرم پیچوندم و از حموم اومدم بیرون و رفتم جلوی آینه
Jung KooK:اوففف جون چ سیکس پکای خفنی دارم(ادمین حشری میشود:جوننننننننن)
سشوار رو برداشتم و موهامو خشک کردم و مدل بهشون دادم..
تیپ رسمی زدم..لباس سفیدی پوشیدم و شلوار مشکی و کروات مشکی و ی کت مشکی و ی کفش مشکی و عطرمم زدم..بوی مردونهی عطر و بوی خودم چه ترکیبی بود که از نظر خودم خوشبو بود..(جوننن عجب چیزیه این بشر,ولی پسرم مگه داری میری مخ دختره رو بزنی؟ی وقت قلبشو منفجر نکنیا که نتونم پارتو ادامه بدم)
۸.۱k
۱۹ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.