آغوش گرم ... part 1
چند روزی بود حالش زیاد خوب نبود فک میکرد سرما خورده یا چیز دیگه ای برای همین امروز نوبت دکتر گرفته بود
همین جوری که روی مبل نشسته بود و داشت فیلمشو میدید نگاهش به سمت ساعت رفت
هه یونگ : خاککککک کِی ساعت ۵ و نیم شد ؟
باید یه ربع دیگه اونجا میبود سریع لباس پوشید و دوید سمت ماشین سوارش شد و با سرعت رفت به سمت بیمارستان وقتی رسید رفت سمت پذیرش
هه یونگ : ببخشید اتاق دکتر یو کجاس ؟
... : طبقه ی بالا سمت چپ
هه یونگ : ممنون
و راه افتاد وقتی رسید در زد و بعد رفت داخل
دکتر : سلام ... بفرمایید بشینید
هه یونگ : سلام
رفت نشست
دکتر : چه مشکلی دارید ؟
هه یونگ : چند وقتیه حال خوبی ندارم و سر گیجه میگیرم و ...
دکتر : اها خب میتونید الان برید یه ازمایش بدید ؟
هه یونگ : بله ... جواب ازمایشم کِی میاد ؟
دکتر : حدود یه نیم ساعت یا یک ساعت بعدش ... برای چی ؟ ... عجله دارید ؟
هه یونگ : نه فقط می خواستم بدونم آخه شوهرم از سر کار بر میگرده ...
دکتر : اها خب اگه الان برید تا نیم ساعت دیگه جوابش میاد
هه یونگ: بله ممنون
دکتر : خواهش می کنم
از اتاق دکتر خارج شد و سمت آزمایش گاه رفت اونجا آزمایشش رو که داد منتظر موند تا جوابش بیاد
... : خانم جانگ ؟
هه یونگ : بله ؟
... : اینم جواب ازمایشتون ببرید اتاق دکتر توضیح بدن
هه یونگ : عا ... بله ... چشم
رفت پیش دکتر
دکتر : خب خانم جانگ ... ازمایش ها این طور که نشون میدن ... باید بگم که ... شما متاسفانه ... تومور مغزی دارید و خیلی هم بزرگه و امکان داره تا سه ماه دیگه زنده نمودید ... متاسفم * یه حالت ناراحت
هه یونگ : چی ؟ * شکه
...
لایک : ۱۲
کامنت : ۴
پایانش شاده
همین جوری که روی مبل نشسته بود و داشت فیلمشو میدید نگاهش به سمت ساعت رفت
هه یونگ : خاککککک کِی ساعت ۵ و نیم شد ؟
باید یه ربع دیگه اونجا میبود سریع لباس پوشید و دوید سمت ماشین سوارش شد و با سرعت رفت به سمت بیمارستان وقتی رسید رفت سمت پذیرش
هه یونگ : ببخشید اتاق دکتر یو کجاس ؟
... : طبقه ی بالا سمت چپ
هه یونگ : ممنون
و راه افتاد وقتی رسید در زد و بعد رفت داخل
دکتر : سلام ... بفرمایید بشینید
هه یونگ : سلام
رفت نشست
دکتر : چه مشکلی دارید ؟
هه یونگ : چند وقتیه حال خوبی ندارم و سر گیجه میگیرم و ...
دکتر : اها خب میتونید الان برید یه ازمایش بدید ؟
هه یونگ : بله ... جواب ازمایشم کِی میاد ؟
دکتر : حدود یه نیم ساعت یا یک ساعت بعدش ... برای چی ؟ ... عجله دارید ؟
هه یونگ : نه فقط می خواستم بدونم آخه شوهرم از سر کار بر میگرده ...
دکتر : اها خب اگه الان برید تا نیم ساعت دیگه جوابش میاد
هه یونگ: بله ممنون
دکتر : خواهش می کنم
از اتاق دکتر خارج شد و سمت آزمایش گاه رفت اونجا آزمایشش رو که داد منتظر موند تا جوابش بیاد
... : خانم جانگ ؟
هه یونگ : بله ؟
... : اینم جواب ازمایشتون ببرید اتاق دکتر توضیح بدن
هه یونگ : عا ... بله ... چشم
رفت پیش دکتر
دکتر : خب خانم جانگ ... ازمایش ها این طور که نشون میدن ... باید بگم که ... شما متاسفانه ... تومور مغزی دارید و خیلی هم بزرگه و امکان داره تا سه ماه دیگه زنده نمودید ... متاسفم * یه حالت ناراحت
هه یونگ : چی ؟ * شکه
...
لایک : ۱۲
کامنت : ۴
پایانش شاده
۹.۱k
۲۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.