لایک یادت نره :)
پارت ۷
تهیونگ: ک یهو دیدم کای اومد نشست پیشم
ازش پرسیدم، دوسش داری ؟
کای:نه بابا این رتبطه خیلی وقته تموم شده
تهیونگ: ولی دوسش داری و داشتی
کای: میگم نه دیگ بچه
تهیونگ: دوسش داری چون بدون اینکه اسمشو بگم فهمیدی کیو میگم
کای: هوففففف باش تسلیمم
تهیونگ: با این حرفش قلبم هزار تیکه شد (پسرممم) ولی ب رو خودم نیاوردم و خندیدم و بلند شدم رفتم پیش اعضا سوار ماشین شدیمو رفتیم خونه
کای: فهمیدم تهیونگ هم بش احساسی داره یکم اعصابم خورد شد دلی اللن خیلی کنجکاوم جنی داره چیکار میکنه
کای: بلند شدمو رفتم تو اتاق میکاپ ک مخصوص بلک پینک بود در زدم و رفتم تو دیدم همه هستن ازشون خواستم برن بیرون تا با جنی حرف بزنم
جنی: خا چی میخوای ؟
کای: کارت داشتم
جنی: خارکارت چیهه؟
کای: جلوی جنی نشستم روی ی صندلی و حلقه رو از جیبم در اوردم و گرفتم دستم گفتم ، میشه دوباره باهم قرار بزاریمو از نو باهم باشیم من بهت قول دادم بان ازدواج کنم
جنی: پر و پشم و هرچی بود ریخت(دخترم شیو کرد)بش گفتم نه! نمیشه بهت اعتماد ندارم کمپانی ها نمیزارن
کای: گفتم اوکی و حلقه رو دراوردم و بزور دستش کردم گفتم، تو چ بخوای چ نخوای مال منی خانوم کوچولو
جنی: زورم بهش نمیرسید ازین ک ب من گفته بود خانوم کوچولو عصبی شدم و ی لگد ب پاش زدم
کای: با اینکه از من کوتاه تری ول لگدت درد داش
جنی: قدرت کوچولو بودن دیگ👍
کای:
برو درس بخون بچه امتحان ترم دارییی🔪
تهیونگ: ک یهو دیدم کای اومد نشست پیشم
ازش پرسیدم، دوسش داری ؟
کای:نه بابا این رتبطه خیلی وقته تموم شده
تهیونگ: ولی دوسش داری و داشتی
کای: میگم نه دیگ بچه
تهیونگ: دوسش داری چون بدون اینکه اسمشو بگم فهمیدی کیو میگم
کای: هوففففف باش تسلیمم
تهیونگ: با این حرفش قلبم هزار تیکه شد (پسرممم) ولی ب رو خودم نیاوردم و خندیدم و بلند شدم رفتم پیش اعضا سوار ماشین شدیمو رفتیم خونه
کای: فهمیدم تهیونگ هم بش احساسی داره یکم اعصابم خورد شد دلی اللن خیلی کنجکاوم جنی داره چیکار میکنه
کای: بلند شدمو رفتم تو اتاق میکاپ ک مخصوص بلک پینک بود در زدم و رفتم تو دیدم همه هستن ازشون خواستم برن بیرون تا با جنی حرف بزنم
جنی: خا چی میخوای ؟
کای: کارت داشتم
جنی: خارکارت چیهه؟
کای: جلوی جنی نشستم روی ی صندلی و حلقه رو از جیبم در اوردم و گرفتم دستم گفتم ، میشه دوباره باهم قرار بزاریمو از نو باهم باشیم من بهت قول دادم بان ازدواج کنم
جنی: پر و پشم و هرچی بود ریخت(دخترم شیو کرد)بش گفتم نه! نمیشه بهت اعتماد ندارم کمپانی ها نمیزارن
کای: گفتم اوکی و حلقه رو دراوردم و بزور دستش کردم گفتم، تو چ بخوای چ نخوای مال منی خانوم کوچولو
جنی: زورم بهش نمیرسید ازین ک ب من گفته بود خانوم کوچولو عصبی شدم و ی لگد ب پاش زدم
کای: با اینکه از من کوتاه تری ول لگدت درد داش
جنی: قدرت کوچولو بودن دیگ👍
کای:
برو درس بخون بچه امتحان ترم دارییی🔪
۱۲.۷k
۲۷ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.