پارت5🧜‍♀️✨my Mermaid

پارت 5
ته:اوکی
سوا ویو:
سوا: دو ساعت گذشت همینجور نشسته بودم همونجا همش ادمایی که رد میشدن و نگاه میکردم ولی اون پسره نیومد راه افتادم بگردم هوا تاریک شده بود و شب شده بود یه هو همه ی چراغا خاموش شد ترسیدم و نشستم همونجا همون وسط دیگه هیچکس اینجا دیگه نبود که یه نور بود و دو تا مرد که اومدن و منو پرت کردن بیرون و میگفتن ساعت کاری فروشگاه تموم شده
یعنی چی ساعت کاریه فروشگاه تموم شده؟
یک ساعت بعد*
سوا: بارون گرفته بود خیلی شدید ولی یه جایی نشسته بودم که خیس نشم چون اگر خیس میشدم دمم پدیدار میشد
تهیونگ ویو:
ته: 4 ساعت از اونموقع که دختره رو ول کردم میگذشت نه نه نمیتونستم همونجوری ولش کنم به نظر میومد که جایی برای موندن نداشت و انگار یه چیزی مثله این بود که کاملا حافظش پاک شده چون هیچی نمیدونه
راه افتادم ماشینو روشن کردم و به سمت اون فروشگاه راه افتادم وای داره بارون میاد ینی خیس شده؟ سردش نباشه؟ گشنش نباشه؟ همش توی این فکرا بودم که رسیدم

شرط پارت بعد

لایک:25تا
کامنت:30 تا

ممنون میشم حمایت کنیم و تا وقتی شرطا کامل نشه پارت بعدو نمیتونم بزارم چون انگیزه برا نوشتن ندارم 🥺