انتقالی پارت ۱۰
که سریع پریدم جلوی تهیونگ و نزاشتم صورتش خیلی به صورتم نزدیک بود طوری که اگر یکم خم میشد صورتامون میخورد بهم در گوشش اروم گفتم
+تهیونگ بهم اعتماد کن من هیچ وقت با پسر ها لاس نمیزنم هان؟ بهم اعتماد کن
برگشتم جلوی صورتش که دیدم داره با حالت نگرانی نگام میکنه خیلی دلم میخواست محکم بغلش کنم و بگم نگران نباش و بهم اعتماد کن ولی نمیتونستم
تهیونگ ویو
توی گوشم گفت بهش اعتماد کنم از صداش معلوم بو مطمئنه برای همین قبول کردم ا/ت گوشیه پسره رو گرفت و شماره رو براش زد و به پسره پس داد
پسره:چچدیدی مرتیکه(به تهیونگ گفت) تو هیچ غلطی نمیتونی بکنی(خفه شو با بچم درست حرف بزن) معلومه ا/ت از من خوشش اومده
خیلی عصبی شدم میخواستم بزنم توی دهنش که ا/ت استینم رو کشید
ا/ت :خیلی دوست دارم زنگ بزن باهم حرف بزنیم
پسره:حتما
دست ا/ت رو کشیدم و بردم گوشه حیاط که هیچ کس نبود
+تهیونگ بهم اعتماد کن من هیچ وقت با پسر ها لاس نمیزنم هان؟ بهم اعتماد کن
برگشتم جلوی صورتش که دیدم داره با حالت نگرانی نگام میکنه خیلی دلم میخواست محکم بغلش کنم و بگم نگران نباش و بهم اعتماد کن ولی نمیتونستم
تهیونگ ویو
توی گوشم گفت بهش اعتماد کنم از صداش معلوم بو مطمئنه برای همین قبول کردم ا/ت گوشیه پسره رو گرفت و شماره رو براش زد و به پسره پس داد
پسره:چچدیدی مرتیکه(به تهیونگ گفت) تو هیچ غلطی نمیتونی بکنی(خفه شو با بچم درست حرف بزن) معلومه ا/ت از من خوشش اومده
خیلی عصبی شدم میخواستم بزنم توی دهنش که ا/ت استینم رو کشید
ا/ت :خیلی دوست دارم زنگ بزن باهم حرف بزنیم
پسره:حتما
دست ا/ت رو کشیدم و بردم گوشه حیاط که هیچ کس نبود
۷.۵k
۲۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.