ܠߊ یܭ؟ܭߊ ܩܝ̇ߺࡅ߳؟ܦ̇ߊ ܠو؟
ܠߊیܭ؟ܭߊܩܝ̇ߺࡅ߳؟ܦ̇ߊܠو؟
☆ ★ ✮ ★ ☆𖤐⭒๋࣭ ⭑𖤐⭒๋࣭ ⭑
استاد سرد اما جذاب
پارت :55
رفتم سمتش که اها افتاد روم همین بس بود
نمیدونستم به خاطر این گیج و منگ بودنش
بخندم یا برای اینکه افتاد روم گریه کنم چرا
گریه کنم ماشالا اندازه گاو وزنش بود حساس
میکردم چند برابر وزن منو داره نوع بیتوجه
به اینکه تهیونگ افتاده روی دوش من من
دارم له میشم و نمیدونم چیکار کنم هی
میگفت چی شده حالا چی شده اتفاقی براش
افتاده دیگه اونقدری این حرفو زد که کلافه
شدم برای اینکه یکمی از کلافگیم رفع بشه به
زور خودمو رسوندم سمت میز و نشستم و
اونم سرش رو پام بود ولی زکی خیال باطل
گه این یونگ ول میکرد آدمو با شدت بلند
شدم تا یکی بخوابونم تو گوش یونگ ولی با
برخورد صدای سر تهیونگ با زمین همه
کلافگیم رفع شد و به یکباره احساس جر
خوردگی بهم دست داد
☆ ★ ✮ ★ ☆𖤐⭒๋࣭ ⭑𖤐⭒๋࣭ ⭑
استاد سرد اما جذاب
پارت :55
رفتم سمتش که اها افتاد روم همین بس بود
نمیدونستم به خاطر این گیج و منگ بودنش
بخندم یا برای اینکه افتاد روم گریه کنم چرا
گریه کنم ماشالا اندازه گاو وزنش بود حساس
میکردم چند برابر وزن منو داره نوع بیتوجه
به اینکه تهیونگ افتاده روی دوش من من
دارم له میشم و نمیدونم چیکار کنم هی
میگفت چی شده حالا چی شده اتفاقی براش
افتاده دیگه اونقدری این حرفو زد که کلافه
شدم برای اینکه یکمی از کلافگیم رفع بشه به
زور خودمو رسوندم سمت میز و نشستم و
اونم سرش رو پام بود ولی زکی خیال باطل
گه این یونگ ول میکرد آدمو با شدت بلند
شدم تا یکی بخوابونم تو گوش یونگ ولی با
برخورد صدای سر تهیونگ با زمین همه
کلافگیم رفع شد و به یکباره احساس جر
خوردگی بهم دست داد
۳.۵k
۲۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.