چند پارتی کوک:(پارت ۲)
چند پارتی کوک:(پارت ۲)
همینی که از خونه اومدم بیرون بارونم شروع به باریدن کرد و -من مثل موش آب کشیده شده بودم ولی برام مهم نبود چون قلبم دیگه هیچ حسی نداره من جلوی خانوادم وایسادم تا با کوک ازدواج کنم حالا آقا میگه از من بدش میاد
ویو کوک:
من اعصبانی بودم و همشو سر ا،ت خالی کردم اون هیچ گناهی نداشت فقط یکم توجه میخواست همین
چندیننن ساعت بعد:
ا،ت ساعت ۴ از خونه رفت ولی الان ساعت ۱ شبه و اون هنوز نیومده به شدتت نگرانش بودم تا پاشدم که برم دنبال ا،ت صدای کلید روی در اومد رفتم جای در و دیدم ا،ت زیر چشماش قرمزه و چشماش پف کرده و خیلی هم خیس بود...
کوک:ا،ت کجا بودی؟
ا،ت:به تو ربطی نداره(خیلی سرد)
کوک:خیلیم به من ربط داره من شوهرتم(یکم بلند)
ا،ت:شوهری که از زنش متنفره اسمش رو نمیشه گذاشت شوهر(با داد و گریهی زیاد)
کوک:ا،ت مناون موقع واقعا عصبانی بودم و سر تو خالی کردم ببخشید
ا،ت:ببین کوک من از صبح زود تا شب توی خونه تنهام نه توجهی نه هیچی تو هم که اجازه نمیدی برم بیرون بعدم از سرکار میای و همه ی عصبانیت رو سر من خالی میکنی مگه من چه گناهی کردم؟هاااا؟(با داد)
کوک: ا،ت ببین.....
ا،ت:دلیلت دیگه مهم نیست.
ا،ت از کنار کوک رفت کنار و رفت توی اتاق مشترکشون و یکراست رفت داخل حمام و......
به نظرتون چه اتفاقی می افته؟؟؟😱😰😨
لایک و فالو یادتون نره
بوس به همتون❤️❤️❤️
همینی که از خونه اومدم بیرون بارونم شروع به باریدن کرد و -من مثل موش آب کشیده شده بودم ولی برام مهم نبود چون قلبم دیگه هیچ حسی نداره من جلوی خانوادم وایسادم تا با کوک ازدواج کنم حالا آقا میگه از من بدش میاد
ویو کوک:
من اعصبانی بودم و همشو سر ا،ت خالی کردم اون هیچ گناهی نداشت فقط یکم توجه میخواست همین
چندیننن ساعت بعد:
ا،ت ساعت ۴ از خونه رفت ولی الان ساعت ۱ شبه و اون هنوز نیومده به شدتت نگرانش بودم تا پاشدم که برم دنبال ا،ت صدای کلید روی در اومد رفتم جای در و دیدم ا،ت زیر چشماش قرمزه و چشماش پف کرده و خیلی هم خیس بود...
کوک:ا،ت کجا بودی؟
ا،ت:به تو ربطی نداره(خیلی سرد)
کوک:خیلیم به من ربط داره من شوهرتم(یکم بلند)
ا،ت:شوهری که از زنش متنفره اسمش رو نمیشه گذاشت شوهر(با داد و گریهی زیاد)
کوک:ا،ت مناون موقع واقعا عصبانی بودم و سر تو خالی کردم ببخشید
ا،ت:ببین کوک من از صبح زود تا شب توی خونه تنهام نه توجهی نه هیچی تو هم که اجازه نمیدی برم بیرون بعدم از سرکار میای و همه ی عصبانیت رو سر من خالی میکنی مگه من چه گناهی کردم؟هاااا؟(با داد)
کوک: ا،ت ببین.....
ا،ت:دلیلت دیگه مهم نیست.
ا،ت از کنار کوک رفت کنار و رفت توی اتاق مشترکشون و یکراست رفت داخل حمام و......
به نظرتون چه اتفاقی می افته؟؟؟😱😰😨
لایک و فالو یادتون نره
بوس به همتون❤️❤️❤️
۱۵.۲k
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.