7
7
لونا.*داشتم از ترس میمیردم من ترس از ارتفاع دارم و هر وقت بترسم نوک بینیم و گوشم قرمز میشه*
تهیونگ.لونا خوبی
لونا.آ..اره خوبم
جونگ کوک.مطمعنی(آروم در گوشش)
لونا.راستش من ترس از ارتفاع دارم(آروم)
جونگ کوک.چرا نگفتی بهم
لونا.خب نتونستم بگم
داشتیم حرف میزدیم که یک فعه یک کلاغ از خدا بی خبر 🤬🤬🤬🤬 خورد به کابن و منم عین سگ ترسیدم
لونا.میدبملدبملد(بله همینکه میدونید)
کوک.لونا خوبی
لونا.نه احساس میکنم ...نف...نفس تنگی دارم
تهیونگ.لونا نفس عمیق بکش
لونا.*همون کاری و که تهیونگ گفت انجام دادم و یکم حالم خوب شد ولی ارتفاع گرفته بود کابن منم که میترسیدم و نمیتونستم کاری کنم و هر کار میکردم هم چشمم به بیرون میخورد
کوک.لونا چشم هاتو ببند
لونا.چشم هامو بستم که یکم حالم خوب شد احساس راحتی پیششون داشتم این احساس رو خیلی وقت بود پیش کسی تجربه نکرده بودم آدمایی که برات ارزش قائلن و میهوان که تو بخندی و راحت باشی انکار این خصوصیت درون خیلی از آدما خاموش شده بود البته من اینطور فکر میکردم قبل از اینکه با اعضا آشنا بشم
تهیونگ.لونااااااااااااااا
لونا.ها...چیشده
تهیونگ .اومدیم پایین حواست کجاست
لونا. اخیش توروخدا سریع بیاین بریم
کوک.😂
لونا.هه هه هه چرا میخندی
کوک.اخه خیلی خنده دار بود
لونا.اخی نمک دون
کوک.تو خیارشوری
لونا.تو هم...
جیمین.بسه بیاین بریم تا هیونگ نکشتتمون
لونا*یک چشم غره ای به کوک رفتم *
جین.خب خوب بود بریم وسیله بعدی
لونا.خب راستش میخوام یک چیزی بگم...
جین.بگو
لونا.من ترس از ارتفاع دارم میشه نریم وسایلی که ارتفاع دارن
جیهوپ.افرین دقیقا
کوک.دو تا ترسو
لونا.ترسو خودتی
کوک.تویی
لونا.تو
کوک.تو
لونا.تو تو تو
کوک.تو تو تو
نامجون.بسهههه عه کافیه دیگه
شوکا.بیاین بریم یک چیزی بخوریم من گشنمه
نامجون.بستی چطوره
همه.عالیه
نامجون.پس بریم
جین.چه مزه میخورید
کوک و لونا.موزی
جین.باشه بقیه چی
لونا.بقیه سفارش هاشونو گفتن که مغازه دار گفت
مغازه دار.موزی فقط یک دونه داریم
کوک.برای منه دیگه
لونا.نه من عاشق بستنی موزیم
کوک.نه من میخوامش
جین.نصف میکنید خرجم کمتر میشه
لونا.نه من کم آوردم نه جونگ کوک از آخر اون بستنی بدبخت و نصف کردیم
نامجون.خب بریم...
لونا.*داشتم از ترس میمیردم من ترس از ارتفاع دارم و هر وقت بترسم نوک بینیم و گوشم قرمز میشه*
تهیونگ.لونا خوبی
لونا.آ..اره خوبم
جونگ کوک.مطمعنی(آروم در گوشش)
لونا.راستش من ترس از ارتفاع دارم(آروم)
جونگ کوک.چرا نگفتی بهم
لونا.خب نتونستم بگم
داشتیم حرف میزدیم که یک فعه یک کلاغ از خدا بی خبر 🤬🤬🤬🤬 خورد به کابن و منم عین سگ ترسیدم
لونا.میدبملدبملد(بله همینکه میدونید)
کوک.لونا خوبی
لونا.نه احساس میکنم ...نف...نفس تنگی دارم
تهیونگ.لونا نفس عمیق بکش
لونا.*همون کاری و که تهیونگ گفت انجام دادم و یکم حالم خوب شد ولی ارتفاع گرفته بود کابن منم که میترسیدم و نمیتونستم کاری کنم و هر کار میکردم هم چشمم به بیرون میخورد
کوک.لونا چشم هاتو ببند
لونا.چشم هامو بستم که یکم حالم خوب شد احساس راحتی پیششون داشتم این احساس رو خیلی وقت بود پیش کسی تجربه نکرده بودم آدمایی که برات ارزش قائلن و میهوان که تو بخندی و راحت باشی انکار این خصوصیت درون خیلی از آدما خاموش شده بود البته من اینطور فکر میکردم قبل از اینکه با اعضا آشنا بشم
تهیونگ.لونااااااااااااااا
لونا.ها...چیشده
تهیونگ .اومدیم پایین حواست کجاست
لونا. اخیش توروخدا سریع بیاین بریم
کوک.😂
لونا.هه هه هه چرا میخندی
کوک.اخه خیلی خنده دار بود
لونا.اخی نمک دون
کوک.تو خیارشوری
لونا.تو هم...
جیمین.بسه بیاین بریم تا هیونگ نکشتتمون
لونا*یک چشم غره ای به کوک رفتم *
جین.خب خوب بود بریم وسیله بعدی
لونا.خب راستش میخوام یک چیزی بگم...
جین.بگو
لونا.من ترس از ارتفاع دارم میشه نریم وسایلی که ارتفاع دارن
جیهوپ.افرین دقیقا
کوک.دو تا ترسو
لونا.ترسو خودتی
کوک.تویی
لونا.تو
کوک.تو
لونا.تو تو تو
کوک.تو تو تو
نامجون.بسهههه عه کافیه دیگه
شوکا.بیاین بریم یک چیزی بخوریم من گشنمه
نامجون.بستی چطوره
همه.عالیه
نامجون.پس بریم
جین.چه مزه میخورید
کوک و لونا.موزی
جین.باشه بقیه چی
لونا.بقیه سفارش هاشونو گفتن که مغازه دار گفت
مغازه دار.موزی فقط یک دونه داریم
کوک.برای منه دیگه
لونا.نه من عاشق بستنی موزیم
کوک.نه من میخوامش
جین.نصف میکنید خرجم کمتر میشه
لونا.نه من کم آوردم نه جونگ کوک از آخر اون بستنی بدبخت و نصف کردیم
نامجون.خب بریم...
۱.۵k
۱۱ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.