عشق اجباری p16
ا/ت هم زندگی خوبی داشت و تو کافه کارش خوب بود
...جونگ کوک...
تو تختم دراز کشیده بودم و به ا/ت فکر میکردم که گوشیم زنگ خورد
جونگ کوک:چیه
؟:قربان خواستم یاداوری کنم که فردا باید برین امریکا
جونگ کوک:باشه یادم نرفته
(قطع میکنه)
...جونگ کوک...
فردا باید برم امریکا اما من میخوام ا/ت رو پیدا کنم ولی اگه نرم نمیشه چون جایگاه بابام رو گرفتم باید کارای سخت رو انجام بدم هوف همیشه میخواستم جایگاه بابام رو داشته باشم اما حالا که بهش رسیدم چیزی جز خستگی نصیبم نشد تنها چیزی که میخوام ا/ته از کجا معلوم شاید ا/ت امریکا بود
(جونگ کوک از خستگی خوابش میبره)
...ا/ت...
داشتم لیوانا رو تمیز میکردم راستش از وقتی که اومدم امریکا زندگی خوبی دارم دیگه مثل قبل نیستم که از بقیه اطاعت کنم الان هرکاری که بخوام میکنم...ساعت ۱۲:۳۰ شب بود خیلی خسته بودم
(رئیس ا/ت میاد)
رئیس:ا/ت لیوانا رو تمیز کردی؟
ا/ت:بله
رئیس:خب باشه یه کار دیگه مونده انجام بدی برو سفارش اون دوتا مرد بگیر و وقتی سفارششون رو دادی میتونی بری خونه
ا/ت:چشم
(ا/ت به سمت دوتا مرد میره)
ا/ت:چی میل دارین؟
مشتری:دوتا قهوه
ا/ت:باشه
(ا/ت میره میشینه و منتظر سفارش میمونه که به حرف دوتا مرد توجه میکنه)
مرد شماره ۱:هی میدونی چه خبر شده؟
مرد شماره ۲:چیشده؟
مرد شماره ۱:جئون جونگ کوک ثروتمند ترین مرد کره قراره بیاد اینجا
مرد شماره ۲:واقعا؟
مرد شماره ۱:اره
...ا/ت...
چی منظورشون جونگ کوک بود؟جونگ کوک ثروتمند ترین مرد کره هست؟قراره بیاد اینجا؟خب...به یه ورم قرار نیست که ببینمش
رئیس:ا/ت بیا سفارششون رو ببر
ا/ت:اوه...چشم
(ا/ت سفارش رو تحویل میده و برمیگرده خونش)
...ا/ت...
دوش گرفته بودم و از حموم اومدم بیرون که تلفنم زنگ خورد
ا/ت:بله
جیمین:ا/ت میدونی جونگ کوک میخواد بیاد کره؟
ا/ت:اره میدونم
جیمین:منم قراره باهاش بیام
ا/ت:واقعا؟اینکه خیلی خوبه!!!!کی قراره بیاین؟
جیمین:فردا
ا/ت:باشه میبینمت
جیمین:باشه خدافظ
(قطع میکنه)
(فردا)
...جونگ کوک...
از خواب بلند شدم و رفتم فرودگاه لعنتی باید جیمینم ببرم الانم منتظر جیمینم...جیمین اومد
جیمین:سلام
جونگ کوک:...
جیمین:سلام کن
جونگ کوک:هوف دست از سرم بردار
بلند گو:مسافرین امریکا هواپیما رسید
جیمین:بریم
...جونگ کوک...
سوار هواپیما شدیم متاسفانه جیمین کنار من میشینه...یکم بعد هواپیما بلند شد
جیمین:خیلی خوشحالم چون قراره خواهرم رو ببینم
جونگ کوک:کی قراره ببینیش؟
جیمین:اون امریکاست
جونگ کوک:چی؟ ا/ت امریکاست؟
جیمین:اره کجاش تعجب داره؟
(جونگ کوک خودشو جمع و جور میکنه)
جونگ کوک:تعجب نکردم
جیمین:بهم گفته که تو امریکا زندگی ارومی داره اگه توی کره ناراحت بود بخاطر بابا بود و البته تو
جونگ کوک:من که کار بدی نکردم
#فیک
...جونگ کوک...
تو تختم دراز کشیده بودم و به ا/ت فکر میکردم که گوشیم زنگ خورد
جونگ کوک:چیه
؟:قربان خواستم یاداوری کنم که فردا باید برین امریکا
جونگ کوک:باشه یادم نرفته
(قطع میکنه)
...جونگ کوک...
فردا باید برم امریکا اما من میخوام ا/ت رو پیدا کنم ولی اگه نرم نمیشه چون جایگاه بابام رو گرفتم باید کارای سخت رو انجام بدم هوف همیشه میخواستم جایگاه بابام رو داشته باشم اما حالا که بهش رسیدم چیزی جز خستگی نصیبم نشد تنها چیزی که میخوام ا/ته از کجا معلوم شاید ا/ت امریکا بود
(جونگ کوک از خستگی خوابش میبره)
...ا/ت...
داشتم لیوانا رو تمیز میکردم راستش از وقتی که اومدم امریکا زندگی خوبی دارم دیگه مثل قبل نیستم که از بقیه اطاعت کنم الان هرکاری که بخوام میکنم...ساعت ۱۲:۳۰ شب بود خیلی خسته بودم
(رئیس ا/ت میاد)
رئیس:ا/ت لیوانا رو تمیز کردی؟
ا/ت:بله
رئیس:خب باشه یه کار دیگه مونده انجام بدی برو سفارش اون دوتا مرد بگیر و وقتی سفارششون رو دادی میتونی بری خونه
ا/ت:چشم
(ا/ت به سمت دوتا مرد میره)
ا/ت:چی میل دارین؟
مشتری:دوتا قهوه
ا/ت:باشه
(ا/ت میره میشینه و منتظر سفارش میمونه که به حرف دوتا مرد توجه میکنه)
مرد شماره ۱:هی میدونی چه خبر شده؟
مرد شماره ۲:چیشده؟
مرد شماره ۱:جئون جونگ کوک ثروتمند ترین مرد کره قراره بیاد اینجا
مرد شماره ۲:واقعا؟
مرد شماره ۱:اره
...ا/ت...
چی منظورشون جونگ کوک بود؟جونگ کوک ثروتمند ترین مرد کره هست؟قراره بیاد اینجا؟خب...به یه ورم قرار نیست که ببینمش
رئیس:ا/ت بیا سفارششون رو ببر
ا/ت:اوه...چشم
(ا/ت سفارش رو تحویل میده و برمیگرده خونش)
...ا/ت...
دوش گرفته بودم و از حموم اومدم بیرون که تلفنم زنگ خورد
ا/ت:بله
جیمین:ا/ت میدونی جونگ کوک میخواد بیاد کره؟
ا/ت:اره میدونم
جیمین:منم قراره باهاش بیام
ا/ت:واقعا؟اینکه خیلی خوبه!!!!کی قراره بیاین؟
جیمین:فردا
ا/ت:باشه میبینمت
جیمین:باشه خدافظ
(قطع میکنه)
(فردا)
...جونگ کوک...
از خواب بلند شدم و رفتم فرودگاه لعنتی باید جیمینم ببرم الانم منتظر جیمینم...جیمین اومد
جیمین:سلام
جونگ کوک:...
جیمین:سلام کن
جونگ کوک:هوف دست از سرم بردار
بلند گو:مسافرین امریکا هواپیما رسید
جیمین:بریم
...جونگ کوک...
سوار هواپیما شدیم متاسفانه جیمین کنار من میشینه...یکم بعد هواپیما بلند شد
جیمین:خیلی خوشحالم چون قراره خواهرم رو ببینم
جونگ کوک:کی قراره ببینیش؟
جیمین:اون امریکاست
جونگ کوک:چی؟ ا/ت امریکاست؟
جیمین:اره کجاش تعجب داره؟
(جونگ کوک خودشو جمع و جور میکنه)
جونگ کوک:تعجب نکردم
جیمین:بهم گفته که تو امریکا زندگی ارومی داره اگه توی کره ناراحت بود بخاطر بابا بود و البته تو
جونگ کوک:من که کار بدی نکردم
#فیک
۳.۹k
۰۴ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.