🤍 پری دریایی 🤍
نویسنده
اون سه نفر رفتن داخل کافه شرکت و نشستن از پارلا معلوم بود از دیدن جیمین اصلا خوش حال نیست ولی کارولینا خیلی خوش حال بود چون ممکن بود از عشقش خبر بگیره
درسته کارولینا عاشق یونگی شده بود اونم بدجوررر
&خوب آقای جیمین چی میخاستین بگین
_خوب یونگی گفته بود اگه دیدمتون ی چیزی بهتون بگم
&بگین
_خوب یونگی گفت ازتون عذر خواهی کنم چون یونگی اصلا قصد نداشت شما رو بترسونه اون فقد میخاست ازتون محافظت کنه
+ اگه میخاست ازمون محافظت کنه چرا دزدیمون ؟
_چون اون دستور رییس ارتش بود که شما رو بدست بیاره و خانم کارولینا ی چیز دیگه
&بگین
_یونگی واقعا عاشق شما بود و گفت اینو بهتون بدم
جیمین از داخل کیفش ی گردنبند مروارید درآورد و داد به کارولینا
& این داد برا من
_ بله
&این خیلی قشنگه مرسی
_ و اینکه گفتن اگه پیداتون کنم ازتون محافظت کنم
+ ما نیاز به محافظت تو نداریم
&پارلااااااا
+چته
& زشته این حرفو نزن
+ایششش
& آقای جیمین مرسی از لطفتون ولی ما خودمون میتونیم از خودمون محافظت کنیم
_ که این طور خوشحال شدم من دیگه میرم خدافظ
& خدافظ
+اخیش رفت
اون سه نفر رفتن داخل کافه شرکت و نشستن از پارلا معلوم بود از دیدن جیمین اصلا خوش حال نیست ولی کارولینا خیلی خوش حال بود چون ممکن بود از عشقش خبر بگیره
درسته کارولینا عاشق یونگی شده بود اونم بدجوررر
&خوب آقای جیمین چی میخاستین بگین
_خوب یونگی گفته بود اگه دیدمتون ی چیزی بهتون بگم
&بگین
_خوب یونگی گفت ازتون عذر خواهی کنم چون یونگی اصلا قصد نداشت شما رو بترسونه اون فقد میخاست ازتون محافظت کنه
+ اگه میخاست ازمون محافظت کنه چرا دزدیمون ؟
_چون اون دستور رییس ارتش بود که شما رو بدست بیاره و خانم کارولینا ی چیز دیگه
&بگین
_یونگی واقعا عاشق شما بود و گفت اینو بهتون بدم
جیمین از داخل کیفش ی گردنبند مروارید درآورد و داد به کارولینا
& این داد برا من
_ بله
&این خیلی قشنگه مرسی
_ و اینکه گفتن اگه پیداتون کنم ازتون محافظت کنم
+ ما نیاز به محافظت تو نداریم
&پارلااااااا
+چته
& زشته این حرفو نزن
+ایششش
& آقای جیمین مرسی از لطفتون ولی ما خودمون میتونیم از خودمون محافظت کنیم
_ که این طور خوشحال شدم من دیگه میرم خدافظ
& خدافظ
+اخیش رفت
۳.۵k
۲۵ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.