پارت 7 "ʟᴏᴠᴇ ᴘɪɴ"
کوک:* میشینه توماشین و پشت هم گوشی شوگا رو میگیره*
شوگا:چیه؟
کوک:کجایی؟
شوگا:هتل
کوک:منتظر باش دارم میام*عصبی
شوگا: روانی شدی خب بیا😂
کوک:* قطع میکنه
شوگا:یااااااااا
*بعد چند مین کوک میرسه به هتل*
کوک:*میدوعه سمت در رمز میزنه و بازش میکنه
شوگا:سلام
کوک:هیونگ.....
شوگا: چیه؟
کوک:معلوم هست داری چیکار میکنی؟
شوگا:هن؟
کوک:....... * توضیح میده بهش
شوگا: من نمیدونستم فکر کردم پیمم به دستش رسیده
کوک:چقد راحت حرف میزنی* پوزخند
شوگا:مشکلت چیه؟
کوک:* میره سمت اتاقش
*صبح*
از دید ا/ت: هوففف امروز اگ رفتم چجوری رفتار کنم بیخیال نباید بهش فکر کنم *لباس میپوشه و میره سمت کمپانی
*کوک و شوگا جدا از هم میرن سمت کمپانی*
ا/ت:هوفف رسیدم * لین رو میبینه
ا/ت:عا لیننن
لین:سیلامممم بیا بروو کار زیاد داری
ا/ت:اکی ممنون*میدوعه سمت دفتر و شوگا رو میبینه
شوگا: سلام
ا/ت:سلام
شوگا: بابت دیشب معذرت میخوام بهتم پیام دادم ک نمیتونم بیام فک کنم به دستت نرسید
ا/ت: عاها عیبی نداره
شوگا: میخواستم از دلت در بیارم بخاطر همین فردا دارم یه مهمونی میگیرم خوشحال میشم بیای
ا/ت: باوشه حتما
شوگا:ادرس برات میفرستم پس
ا/ت:ممنون
*بعد چند مین شوگا ادرس رو براش میفرسته*
ا/ت:لین به نظرت چی بپوشم برای یه مهمونی؟
لین: یه چیزی ک تورو تو چشم بندازه؟
ا/ت:اوم موافقم
*روز مهمونی*
شوگا:*داره اماده میشه*
کوک:* همراه شوگا اماده میشه چون شوگا گف باید باشه*
ا/ت: *لباسش رو میپوشه ارایش ملایم میکنه و کیفش رو برمیداره میره سمت مهمونی*
شوگا:چیه؟
کوک:کجایی؟
شوگا:هتل
کوک:منتظر باش دارم میام*عصبی
شوگا: روانی شدی خب بیا😂
کوک:* قطع میکنه
شوگا:یااااااااا
*بعد چند مین کوک میرسه به هتل*
کوک:*میدوعه سمت در رمز میزنه و بازش میکنه
شوگا:سلام
کوک:هیونگ.....
شوگا: چیه؟
کوک:معلوم هست داری چیکار میکنی؟
شوگا:هن؟
کوک:....... * توضیح میده بهش
شوگا: من نمیدونستم فکر کردم پیمم به دستش رسیده
کوک:چقد راحت حرف میزنی* پوزخند
شوگا:مشکلت چیه؟
کوک:* میره سمت اتاقش
*صبح*
از دید ا/ت: هوففف امروز اگ رفتم چجوری رفتار کنم بیخیال نباید بهش فکر کنم *لباس میپوشه و میره سمت کمپانی
*کوک و شوگا جدا از هم میرن سمت کمپانی*
ا/ت:هوفف رسیدم * لین رو میبینه
ا/ت:عا لیننن
لین:سیلامممم بیا بروو کار زیاد داری
ا/ت:اکی ممنون*میدوعه سمت دفتر و شوگا رو میبینه
شوگا: سلام
ا/ت:سلام
شوگا: بابت دیشب معذرت میخوام بهتم پیام دادم ک نمیتونم بیام فک کنم به دستت نرسید
ا/ت: عاها عیبی نداره
شوگا: میخواستم از دلت در بیارم بخاطر همین فردا دارم یه مهمونی میگیرم خوشحال میشم بیای
ا/ت: باوشه حتما
شوگا:ادرس برات میفرستم پس
ا/ت:ممنون
*بعد چند مین شوگا ادرس رو براش میفرسته*
ا/ت:لین به نظرت چی بپوشم برای یه مهمونی؟
لین: یه چیزی ک تورو تو چشم بندازه؟
ا/ت:اوم موافقم
*روز مهمونی*
شوگا:*داره اماده میشه*
کوک:* همراه شوگا اماده میشه چون شوگا گف باید باشه*
ا/ت: *لباسش رو میپوشه ارایش ملایم میکنه و کیفش رو برمیداره میره سمت مهمونی*
۷.۰k
۲۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.