داسـᩚ݂ـ݂݃تانهـ عشقـ݂ ݃ عجیـᩚ݂ـ݂݃بـ غیـ݂︩︪݃ ر ممـᩚ݂ـ݂݃کنـ݂
داسـᩚ݂ـ݂݃تانهـ عشقـ݂݃ عجیـᩚ݂ـ݂݃بـ غیـ݂︩︪݃ر ممـᩚ݂ـ݂݃کنـ݂݃🍥💎𓍢 ִ ໋
پارت¹و⁵ فصل ³/²🤍🐰
꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦
اسپا :امم باشه پس بهتون یک ماه فرصت میدهم
یک ماه شد کیتی ب اسپا زنگ زد و گفت من تصمیم را برای زندگی گرفتم میخواهم با شما زندگی کنم
اسپا گفت چقدر خوب چقدرم عالی
کیتی: ولی من میخواهم بعد از ازدواج پوچانکو و پوم پوم پورین با شما ازدواج کنم
اسپا قبول کرد و گفت :حالا ازدواج پوم پورین و پوچانکو و عروسا کی هست ؟!
کیتی :هردوتاشون در یک روز هستن عروسی پوچانکو و فلاترشای ساعت ۱۱ تا ۳ هست
عروسی پوم پوم پورین و رریتی ساعت ۴ تا ۷ هستش
اسپا:اوکی روزش کی هست
کیتی : چهارشنبه این هفته
اسپا :اوهومم باشه
چهارشنبه شد همه توی عروسی بودن کیتی با لباس خوشگل اومد پیش کرومی و ملودی و حتی مادراشونم آوردن
کیتی ب دلیل اینکه مادرش کار داشت مادر ملودی یعنی خانم لانگ و خود ملودی رو آورد ملودی کوچولو با عجله داد میزد و بدو بدو میکرد و میگفت :آبجی کیتی آبجی کیتی
ملودی سریع بغل کیتی رفت و با خوشحالی گفت :لباسم خوشگله؟!
کیتی :عالیه زیباست کیوته 🍡
لانگ :سلام کیتی خوبی خیلی خوشگل شدی
کیتی:شماهم همین طور
بعد از ازدواج پوچانکو و فلاترشای
و پوم پوم پورین و رریتی
اسپا و کیتی باهم ازدواج کردن آنها میخواستند ب کشور کره سفر کنند
(چگونه ب کره رفتیم )
اسپا ب دلیل کارش باید مهاجرت میکردن ب کشور کره
کیتی خیلی نگران مادر پیرش بود و با نگرانی ب اسپا گفت:اگر بریم مامانم چی!؟
اسپا:خب مامانتونم میاریم
کیتی :باشه
چند روز بعد کیتی وسایلشو جمع کرد و ب مادرشم خبر داد ک بیاد مادرش آمد و گفت:چقدر خوبه ک دخترم و کنار داماد عزیزم میبینم
کیتی : لطف داری مادر
اسپا:خوب خیلی عالیه پس بریم الان بلیط مون ...
وسط حرف اسپا یهو کرومی و ملودی داد زدن کیتی کیتی !!
کیتی :بعله
کرومی گفت :داریم میایم بغلت ....
یهو بغلش کردن و گفتن :دلمون برات تنگ میشه
ملودی: مراقب خودت باش
کرومی:هروقت کاری داشتی بهمون بگو
کیتی :حتما ما باید بریم خدافظ
ملودی و کرومی:خدافظ ب اومید دیدار
اونها رفتن کشور کره و آنها با خوبی و خوشی باهم زندگی کردن
خب خب اومید وارم خوشتون بیاد
نکته:ملودی ک بچه خانم لانگ هست هم نام ملودی دوست کیتی هست اشتباه نکنید
تا داستان های بعد خدافظ🌷💕
پارت¹و⁵ فصل ³/²🤍🐰
꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦
اسپا :امم باشه پس بهتون یک ماه فرصت میدهم
یک ماه شد کیتی ب اسپا زنگ زد و گفت من تصمیم را برای زندگی گرفتم میخواهم با شما زندگی کنم
اسپا گفت چقدر خوب چقدرم عالی
کیتی: ولی من میخواهم بعد از ازدواج پوچانکو و پوم پوم پورین با شما ازدواج کنم
اسپا قبول کرد و گفت :حالا ازدواج پوم پورین و پوچانکو و عروسا کی هست ؟!
کیتی :هردوتاشون در یک روز هستن عروسی پوچانکو و فلاترشای ساعت ۱۱ تا ۳ هست
عروسی پوم پوم پورین و رریتی ساعت ۴ تا ۷ هستش
اسپا:اوکی روزش کی هست
کیتی : چهارشنبه این هفته
اسپا :اوهومم باشه
چهارشنبه شد همه توی عروسی بودن کیتی با لباس خوشگل اومد پیش کرومی و ملودی و حتی مادراشونم آوردن
کیتی ب دلیل اینکه مادرش کار داشت مادر ملودی یعنی خانم لانگ و خود ملودی رو آورد ملودی کوچولو با عجله داد میزد و بدو بدو میکرد و میگفت :آبجی کیتی آبجی کیتی
ملودی سریع بغل کیتی رفت و با خوشحالی گفت :لباسم خوشگله؟!
کیتی :عالیه زیباست کیوته 🍡
لانگ :سلام کیتی خوبی خیلی خوشگل شدی
کیتی:شماهم همین طور
بعد از ازدواج پوچانکو و فلاترشای
و پوم پوم پورین و رریتی
اسپا و کیتی باهم ازدواج کردن آنها میخواستند ب کشور کره سفر کنند
(چگونه ب کره رفتیم )
اسپا ب دلیل کارش باید مهاجرت میکردن ب کشور کره
کیتی خیلی نگران مادر پیرش بود و با نگرانی ب اسپا گفت:اگر بریم مامانم چی!؟
اسپا:خب مامانتونم میاریم
کیتی :باشه
چند روز بعد کیتی وسایلشو جمع کرد و ب مادرشم خبر داد ک بیاد مادرش آمد و گفت:چقدر خوبه ک دخترم و کنار داماد عزیزم میبینم
کیتی : لطف داری مادر
اسپا:خوب خیلی عالیه پس بریم الان بلیط مون ...
وسط حرف اسپا یهو کرومی و ملودی داد زدن کیتی کیتی !!
کیتی :بعله
کرومی گفت :داریم میایم بغلت ....
یهو بغلش کردن و گفتن :دلمون برات تنگ میشه
ملودی: مراقب خودت باش
کرومی:هروقت کاری داشتی بهمون بگو
کیتی :حتما ما باید بریم خدافظ
ملودی و کرومی:خدافظ ب اومید دیدار
اونها رفتن کشور کره و آنها با خوبی و خوشی باهم زندگی کردن
خب خب اومید وارم خوشتون بیاد
نکته:ملودی ک بچه خانم لانگ هست هم نام ملودی دوست کیتی هست اشتباه نکنید
تا داستان های بعد خدافظ🌷💕
۲.۴k
۰۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.