برادر من
برادر من پارت ۱۲
ا/ت:شما دوست دختر جیمین هستی
دختره:نه من خواهرش هستم
ا/ت:خوشبختم. اسمت چیه ؟
دختره:مینجی
ا/ت:اسمت خیلی قشنگه
مینجی:و شما؟
ا/ت:ا/ت هستم
همه رفتن و نشستن رو مبل خدمتکارا خوراکی آوردن و تهیونگ گفت :
بچهها فیلم ترسناک ببینیم بعدش بریم ساحل
جیمین:بریم دریا ؟؟
تهیونگ:آره
فیلم گذاشتین خیلی ترسناک بود و من واقعا آدم ترسویی هستم یهو یجا که یارو میدویید سمت ماشین و میمیره همه ترسیدیم و جیغ داد زدیم یهو دستم اشتباهی خورد به دیک تهیونگ و تهیونگ ناله کرد
تهیونگ:آآهه
ا/ت:من معذرت میخوام ببخشید
شوگا:هی داداش اونور چه خبره
جیمین :آره صدای ناله تهیونگ اومد
تهیونگ:خفه شین
مینجی:بچه ها عذیتشون نکنین
زود باشین بریم دریا دیگه داره غروب میشه فیلم هم تموم شد
باشه ا/ت و تهیونگ رفتن و یه لباس ست پوشیدن(اسلاید ۲)
و وقتی رفتن پایین همه گفتن:اووووووووووووووو
مینجی و شوگا تو یه ماشین بودن جیمین و تهیونگ و ا/ت تو یه ماشین
رفتن با سمت دریا بعد ۲۰دقیقه رسیدن ا/ت:اینجا خیلی قشنگه
تهیونگ:مثل تو
جیمین :خب من جعمو ترک میکنم شما راحت باشین
خنديديم و همه پیاده شدیم
همه داشتن میرفتن که تهیونگ رو صدا زدم
ا/ت:ددی
تهیونگ:جاااان؟؟؟؟ جلو مامانت منو اینجوری صدا کنی هردومون رو جر میده
ا/ت:میگم من بدم میاد شن بره تو پام الان چیکار کنم؟؟
تهیونگ: بیا بغلم
منو بغل کرد گذاشت روی اون سطحی که شن هاش سفت تره و نمیره تو پا
ا/ت:مرسی ددی لبش رو بوس کردم
جیمین :میخواین شما دوتا برین خونه به این کاراتون برسین
همه خندیدن
داشتم همینجوری قدم میزدم که تهیونگ دستشو گذاشت روی کمر
تهیونگ:دوستت دارم
ا/ت:منم عاشقتم
.......................................................
بنظرتون ا/ت و تهیونگ آخر داستان باهم ازدواج میکنن یا فرار میکنن یا اصلا باهم قهر میکنن و جدا میشن
بنظرتون آخرش چی میشه؟؟؟
ا/ت:شما دوست دختر جیمین هستی
دختره:نه من خواهرش هستم
ا/ت:خوشبختم. اسمت چیه ؟
دختره:مینجی
ا/ت:اسمت خیلی قشنگه
مینجی:و شما؟
ا/ت:ا/ت هستم
همه رفتن و نشستن رو مبل خدمتکارا خوراکی آوردن و تهیونگ گفت :
بچهها فیلم ترسناک ببینیم بعدش بریم ساحل
جیمین:بریم دریا ؟؟
تهیونگ:آره
فیلم گذاشتین خیلی ترسناک بود و من واقعا آدم ترسویی هستم یهو یجا که یارو میدویید سمت ماشین و میمیره همه ترسیدیم و جیغ داد زدیم یهو دستم اشتباهی خورد به دیک تهیونگ و تهیونگ ناله کرد
تهیونگ:آآهه
ا/ت:من معذرت میخوام ببخشید
شوگا:هی داداش اونور چه خبره
جیمین :آره صدای ناله تهیونگ اومد
تهیونگ:خفه شین
مینجی:بچه ها عذیتشون نکنین
زود باشین بریم دریا دیگه داره غروب میشه فیلم هم تموم شد
باشه ا/ت و تهیونگ رفتن و یه لباس ست پوشیدن(اسلاید ۲)
و وقتی رفتن پایین همه گفتن:اووووووووووووووو
مینجی و شوگا تو یه ماشین بودن جیمین و تهیونگ و ا/ت تو یه ماشین
رفتن با سمت دریا بعد ۲۰دقیقه رسیدن ا/ت:اینجا خیلی قشنگه
تهیونگ:مثل تو
جیمین :خب من جعمو ترک میکنم شما راحت باشین
خنديديم و همه پیاده شدیم
همه داشتن میرفتن که تهیونگ رو صدا زدم
ا/ت:ددی
تهیونگ:جاااان؟؟؟؟ جلو مامانت منو اینجوری صدا کنی هردومون رو جر میده
ا/ت:میگم من بدم میاد شن بره تو پام الان چیکار کنم؟؟
تهیونگ: بیا بغلم
منو بغل کرد گذاشت روی اون سطحی که شن هاش سفت تره و نمیره تو پا
ا/ت:مرسی ددی لبش رو بوس کردم
جیمین :میخواین شما دوتا برین خونه به این کاراتون برسین
همه خندیدن
داشتم همینجوری قدم میزدم که تهیونگ دستشو گذاشت روی کمر
تهیونگ:دوستت دارم
ا/ت:منم عاشقتم
.......................................................
بنظرتون ا/ت و تهیونگ آخر داستان باهم ازدواج میکنن یا فرار میکنن یا اصلا باهم قهر میکنن و جدا میشن
بنظرتون آخرش چی میشه؟؟؟
۱۲.۰k
۲۱ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.