زندگی مخفی پارت شصت و هشت
#زندگی_مخفی
پارت ۶۸
....... یک هفته بعد........
جیسو:خب بریم سراغ نقشه
یونگی:جونگ کوک و یجی و تهیونگ شماها باید از جلو مارو پوشش بدید
جیمین:جیسو نونا و جین هیونگ و رزی نونا
شما ها وسط و..
یونگی:منو جیمین و هوسوک از پشت سر
فقط باید حواستون باشه
ما ریوجین و اهیون رو از دست دادیم و اونا حرکت های ما رو از قبل بلدن
پس باید حرکات جدیدی رو اجرا کنیم
لیا:منو چریونگ هم قراره یواشکی وارد مرکزشون بشیم
جیمین:هر تیم فقط دوتا از این اسلحههای جدید میدیم چون اندازه همه نیستن
و اینا هم بی سیم برای شماها
خب برای هر کدوم از تیم ها لیدر انتخاب کنید تا اون کنترل کنه
یجی و تهیونگ ( هم زمان):جونگ کوک
جیمین:خب تیم یک جونگ کوک
جین:من میگم رزی
جیسو:آره رزی
یونگی:تیم دو رزی
و تیم لیا و چریونگ یا سوم
چریونگ:لیا
یونگی:اوکی و
تیم ماهم ....
هوسوک:یونگی
جیمین:آره یونگی تو باش
یونگی:خب تیم سوم هم من
جونگکوک:تهیونگ منو یجی اسلحه ها رو برمیداریم تو پوششمون بده
تهیونگ:اوکی رئیس
و تک خنده کوچیکی زد
جونگکوک:به من میخندی دارم برات تهیونگ شیی
رزی: جین و جیسو شماها اسلحه بردارید منم پوشش میدم
یونگی :منو جیمین اسلحه و هوسوک توهم پوشش
لیا:منو چریونگ که دوتاییم پس چریونگ بیا
همه:اوکی
یونگی :دستاتون رو بیارید جلو
به افتخار سئول
یک
دو
سه
همه:به افتخار سئول
......................
یجی:جونگ کوک پشت سرت
جونگکوک:تنک
داشتم میرفتم سمت جونگکوک
حرکتم دست خودم نبود
دستاشو پشت سرش قفل کردم
جونگکوک:تهیونگ داری چیکار میکنی
تهیونگ :کوک کوک .....کارام.....دست....خودم ......
سلام جونگکوکی
جونگکوک:ل. .....لیس....لیسا؟؟
تهیونگ:خود خودمم
میبینم که مارو یادت رفته بود عزیزم
جونگکوک:تهیونگ رو ول کن
تهیونگ:اونو هیونجین باید رسیدگی بکنه
یجی:تهیونگ ....جونگ....
دارید ......چیکار...
تهیونگ :یجی نونا....
یجی:هی. .....هیون...هیونجین....
خودتی......
جونگکوک:صبر کن ببینم اینجا چه خبره
جونگ کوک از زیر دستم چرخید و دستمو قفل کرد
یجی:هیونجین خودتی
تو ...
تهیونگ:نونا تو که مرده بودی چطوری الان
یجی:کی بهت گفته من مردم نکنه اون لینو یا آی ان
نه من من زنده ام البته تا قبل اینکه به دست دوستای تو حداقل یک سال زندانی بشم....
تهیونگ:چی....
چطوری ممکنه
یجی:آره....منو زندانی کردن و تا میتونستن کتکم زدن
تو تو کجا بودی ها
اون موقع که نیازت داشتم
پارت ۶۸
....... یک هفته بعد........
جیسو:خب بریم سراغ نقشه
یونگی:جونگ کوک و یجی و تهیونگ شماها باید از جلو مارو پوشش بدید
جیمین:جیسو نونا و جین هیونگ و رزی نونا
شما ها وسط و..
یونگی:منو جیمین و هوسوک از پشت سر
فقط باید حواستون باشه
ما ریوجین و اهیون رو از دست دادیم و اونا حرکت های ما رو از قبل بلدن
پس باید حرکات جدیدی رو اجرا کنیم
لیا:منو چریونگ هم قراره یواشکی وارد مرکزشون بشیم
جیمین:هر تیم فقط دوتا از این اسلحههای جدید میدیم چون اندازه همه نیستن
و اینا هم بی سیم برای شماها
خب برای هر کدوم از تیم ها لیدر انتخاب کنید تا اون کنترل کنه
یجی و تهیونگ ( هم زمان):جونگ کوک
جیمین:خب تیم یک جونگ کوک
جین:من میگم رزی
جیسو:آره رزی
یونگی:تیم دو رزی
و تیم لیا و چریونگ یا سوم
چریونگ:لیا
یونگی:اوکی و
تیم ماهم ....
هوسوک:یونگی
جیمین:آره یونگی تو باش
یونگی:خب تیم سوم هم من
جونگکوک:تهیونگ منو یجی اسلحه ها رو برمیداریم تو پوششمون بده
تهیونگ:اوکی رئیس
و تک خنده کوچیکی زد
جونگکوک:به من میخندی دارم برات تهیونگ شیی
رزی: جین و جیسو شماها اسلحه بردارید منم پوشش میدم
یونگی :منو جیمین اسلحه و هوسوک توهم پوشش
لیا:منو چریونگ که دوتاییم پس چریونگ بیا
همه:اوکی
یونگی :دستاتون رو بیارید جلو
به افتخار سئول
یک
دو
سه
همه:به افتخار سئول
......................
یجی:جونگ کوک پشت سرت
جونگکوک:تنک
داشتم میرفتم سمت جونگکوک
حرکتم دست خودم نبود
دستاشو پشت سرش قفل کردم
جونگکوک:تهیونگ داری چیکار میکنی
تهیونگ :کوک کوک .....کارام.....دست....خودم ......
سلام جونگکوکی
جونگکوک:ل. .....لیس....لیسا؟؟
تهیونگ:خود خودمم
میبینم که مارو یادت رفته بود عزیزم
جونگکوک:تهیونگ رو ول کن
تهیونگ:اونو هیونجین باید رسیدگی بکنه
یجی:تهیونگ ....جونگ....
دارید ......چیکار...
تهیونگ :یجی نونا....
یجی:هی. .....هیون...هیونجین....
خودتی......
جونگکوک:صبر کن ببینم اینجا چه خبره
جونگ کوک از زیر دستم چرخید و دستمو قفل کرد
یجی:هیونجین خودتی
تو ...
تهیونگ:نونا تو که مرده بودی چطوری الان
یجی:کی بهت گفته من مردم نکنه اون لینو یا آی ان
نه من من زنده ام البته تا قبل اینکه به دست دوستای تو حداقل یک سال زندانی بشم....
تهیونگ:چی....
چطوری ممکنه
یجی:آره....منو زندانی کردن و تا میتونستن کتکم زدن
تو تو کجا بودی ها
اون موقع که نیازت داشتم
۳.۳k
۰۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.