از دست داده پارت 17
پرش زمانی به چند سال بعد
جونگ کوک از سر بازی برگشت
تقریبا یه هفته
دیروز مسافرت اومدیم طرف ساحل
الان کنار دریا هستیم....... اسلاید دو استایل ا. ت
جونگ کوک: چه لباسه خوشگلی
ا. ت: مرسی، بریم بستنی بخوریم
جونگ کوک: بریم
ا. ت: چقدر دلم برات تنگ شده بود
جونگ کوک: منم داشتم از دلتنگی پاره میشدم
پرش زمانی به شب
شام خوردیم داشتیم قدم میزدیم که
جونگ کوک: ا. ت میخوام یه چیزی بهت بگم
ا. ت: بگو
زانو زد
حلقه از جیب در آورد
جونگ کوک: میشه رسمی مال من شی
دستمو رو دهنم گذاشتم
بالبخند؛ آره
جونگ کوک انگشتر گذاشت رو دستم بپر بپر کرد نزدیکم شد بهم خیره شد شروع کرد به بوسیدنم
جونگ کوک: خیلی خوشحالم
ا. ت: من بیشتر
پرش زمانی به یه هفته
امروز روز عقده
و از آرایشگاه اومدم بیرون.... اسلاید چهار وسه
با جونگ کوک ذوق زده مواجعه شدم
جونگ کوک: وای ا. ت چقدر خوشگل شدی دل تو دلم نیست
ا. ت: مرسی، بریم
مراسم برگزار شد
پرش زمانی امروز یا همون دوروز بعد
امروز روزه عروسیه
اسلاید پنج و شیش
عروسی هم تمام شد برگشتیم خونه
دوماه بعد دیدم جونگ کوک مست اومد خونه
من روتخت بودم دیدمم میگه ا. تتت
ا. ت : جان
اومد نزدیکم
جونگ کوک: میخوام ورژن کوچیک خودمون دوتا بسازم
)نویسنده : به من ربط نداره و ندیدم )......
تمام......
**✿❀ ❀✿**
دوستان این فیک هم تمام شد
امیدوارم خوشتون اومده باشه
جونگ کوک از سر بازی برگشت
تقریبا یه هفته
دیروز مسافرت اومدیم طرف ساحل
الان کنار دریا هستیم....... اسلاید دو استایل ا. ت
جونگ کوک: چه لباسه خوشگلی
ا. ت: مرسی، بریم بستنی بخوریم
جونگ کوک: بریم
ا. ت: چقدر دلم برات تنگ شده بود
جونگ کوک: منم داشتم از دلتنگی پاره میشدم
پرش زمانی به شب
شام خوردیم داشتیم قدم میزدیم که
جونگ کوک: ا. ت میخوام یه چیزی بهت بگم
ا. ت: بگو
زانو زد
حلقه از جیب در آورد
جونگ کوک: میشه رسمی مال من شی
دستمو رو دهنم گذاشتم
بالبخند؛ آره
جونگ کوک انگشتر گذاشت رو دستم بپر بپر کرد نزدیکم شد بهم خیره شد شروع کرد به بوسیدنم
جونگ کوک: خیلی خوشحالم
ا. ت: من بیشتر
پرش زمانی به یه هفته
امروز روز عقده
و از آرایشگاه اومدم بیرون.... اسلاید چهار وسه
با جونگ کوک ذوق زده مواجعه شدم
جونگ کوک: وای ا. ت چقدر خوشگل شدی دل تو دلم نیست
ا. ت: مرسی، بریم
مراسم برگزار شد
پرش زمانی امروز یا همون دوروز بعد
امروز روزه عروسیه
اسلاید پنج و شیش
عروسی هم تمام شد برگشتیم خونه
دوماه بعد دیدم جونگ کوک مست اومد خونه
من روتخت بودم دیدمم میگه ا. تتت
ا. ت : جان
اومد نزدیکم
جونگ کوک: میخوام ورژن کوچیک خودمون دوتا بسازم
)نویسنده : به من ربط نداره و ندیدم )......
تمام......
**✿❀ ❀✿**
دوستان این فیک هم تمام شد
امیدوارم خوشتون اومده باشه
۸.۹k
۲۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.