فصل زرد و قرمز ها شده بود و او
فصل زرد و قرمز ها شده بود و او
مثل انار ترک خورده ی روی شاخه،
دانه های دلش پیدا بود
غصه می خورد از بی رحمی آدم ها
از قرارهایی که قرار بود ببیند…
دست هایی که قرار بود میان دستانش بماند
گفته بود پاییز را برایش خاطره انگیز می کند…
مثل انار ترک خورده ی روی شاخه،
دانه های دلش پیدا بود
غصه می خورد از بی رحمی آدم ها
از قرارهایی که قرار بود ببیند…
دست هایی که قرار بود میان دستانش بماند
گفته بود پاییز را برایش خاطره انگیز می کند…
۱۶.۷k
۱۸ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.