پارت ۴۴
پارت ۴۴
(یک هفته بعد)
به چهارچوب در زیرزمین تکیه داده بودی و داشتی به النا نگاه میکردی که مشغول مرتب کردن وسایل بود
+ مطمئنی کمک نمیخوای؟ اینا خیلی زیادن
- نه فعلا که مشکلی نیست
احساس میکردی هنوز بابت اون شب ازت خجالت میکشه و برای همین نمیخواد خیلی بهم نزدیک باشین . عجب مصیبتی!.
متوجه شدی که النا وایستاده و یه چیزی رو توی دستش گرفته . یکم نزدیک تر شدی تا ببینی اون چیه
+ اون پلی استیشنه؟
- آره . خیلی وقته اینجا مونده و کلا ازش فراموش کرده بودم!
یکم دیگه بهش نگاه کرد و بعد با چشمایی که بیشتر از قبل می درخشیدن گفت
- میخوای بازی کنیم؟ خیلیی کیف میده!
از حرکات و رفتاراش لبخندی زدی و قبول کردی که باعث شد بیخیال بقیه وسایل بشه و سریع بیاد بیرون
+ پس بقیه شون چی؟
درحالیدکه داشت می رفت بالا جواب داد
- باشه برای بعدا
سری تکون دادی و با خنده دنبالش رفتی
چند دقیقه بعد النا دستگاه رو وصل کرده بود و تلویزیون رو روشن کرده بود . دوتا بالشتک و خوراکی هم گذاشته بود
نشستی و یکی از دسته ها که سفید بودن رو ازش گرفتی . خودش هم دسته بنفش رنگی رو برداشته بود
- بازی بلدی دیگه؟
+ معلومه . میشه یاد نداشته باشم؟
- به هرحال حواست باشه . من از اونایی نیستم که موقع بازی آسون بگیرم
+ منم همینطور . حالا یکی رو انتخاب کن
بعد از یکم گشتن ، یکی از بازی هارو آورد
- با این شروع کنیم
+ باشه
و بازی شروع شد
(یک هفته بعد)
به چهارچوب در زیرزمین تکیه داده بودی و داشتی به النا نگاه میکردی که مشغول مرتب کردن وسایل بود
+ مطمئنی کمک نمیخوای؟ اینا خیلی زیادن
- نه فعلا که مشکلی نیست
احساس میکردی هنوز بابت اون شب ازت خجالت میکشه و برای همین نمیخواد خیلی بهم نزدیک باشین . عجب مصیبتی!.
متوجه شدی که النا وایستاده و یه چیزی رو توی دستش گرفته . یکم نزدیک تر شدی تا ببینی اون چیه
+ اون پلی استیشنه؟
- آره . خیلی وقته اینجا مونده و کلا ازش فراموش کرده بودم!
یکم دیگه بهش نگاه کرد و بعد با چشمایی که بیشتر از قبل می درخشیدن گفت
- میخوای بازی کنیم؟ خیلیی کیف میده!
از حرکات و رفتاراش لبخندی زدی و قبول کردی که باعث شد بیخیال بقیه وسایل بشه و سریع بیاد بیرون
+ پس بقیه شون چی؟
درحالیدکه داشت می رفت بالا جواب داد
- باشه برای بعدا
سری تکون دادی و با خنده دنبالش رفتی
چند دقیقه بعد النا دستگاه رو وصل کرده بود و تلویزیون رو روشن کرده بود . دوتا بالشتک و خوراکی هم گذاشته بود
نشستی و یکی از دسته ها که سفید بودن رو ازش گرفتی . خودش هم دسته بنفش رنگی رو برداشته بود
- بازی بلدی دیگه؟
+ معلومه . میشه یاد نداشته باشم؟
- به هرحال حواست باشه . من از اونایی نیستم که موقع بازی آسون بگیرم
+ منم همینطور . حالا یکی رو انتخاب کن
بعد از یکم گشتن ، یکی از بازی هارو آورد
- با این شروع کنیم
+ باشه
و بازی شروع شد
۳.۴k
۲۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.