ازش بدم میومدp8
سعید:بعد کلاس بیا تو ماشینم
گفتم شاید کارم داشته باشه کلاس تموم شد رفتم تو ماشین
ا/ت:چته
سعید:ساکتتت
سعید: دارم مییرمت مهمونی خودم
ا/ت:ساعت ۱۱صبح
سعید:نه میخوام ببرمت لباس برات بگیرم
ا/ت: میخواستم از ماشین پیاده شم در قفلید
سعید:کجا
رفتیم یکی از گرون فروشگاه ها و برام یک پیراهن مشکی خوشگل خرید و پوشیدم و بردم آرایشگاه و تقرییا۶شده بود رفتیم دم در یه عمارت خفن و پیاده شدیم که یه دختر سریع پرید تو بغل سعید.....
این دفعه گذشتم ولی دفعه بعد اگر نذارین نمیزارم
لایک:۶
فالو:۱
کامنت۴
گفتم شاید کارم داشته باشه کلاس تموم شد رفتم تو ماشین
ا/ت:چته
سعید:ساکتتت
سعید: دارم مییرمت مهمونی خودم
ا/ت:ساعت ۱۱صبح
سعید:نه میخوام ببرمت لباس برات بگیرم
ا/ت: میخواستم از ماشین پیاده شم در قفلید
سعید:کجا
رفتیم یکی از گرون فروشگاه ها و برام یک پیراهن مشکی خوشگل خرید و پوشیدم و بردم آرایشگاه و تقرییا۶شده بود رفتیم دم در یه عمارت خفن و پیاده شدیم که یه دختر سریع پرید تو بغل سعید.....
این دفعه گذشتم ولی دفعه بعد اگر نذارین نمیزارم
لایک:۶
فالو:۱
کامنت۴
۳.۹k
۳۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.