پری دریایی پارت ۵
پری دریایی پارت ۵
که مادرم گفت بهم گفت: (علامت فلورا÷)
فلورا ÷ بله چرا گوشواره هات نیستن گمشون کردی؟
از زبان فلورا:نه مادر جون گمشون نکردم فقط گذاشتمشون داخل جعبه که گم نشه
ازبان ملکه:خوبه خیالم راحت شد میدونی که این گوشواره نباید گم کرد
از زبان فلورا: بعد از اینکه مادر ول کرد نفس عمیقی کشیدم و میز شام بلند شدم و داخل اتاقم شدم و با خودم گفتم الان چیکار کنم
گوشواره هام تصمیم گرفتم که فرداشب داخل قصر برم
(فردا شب)
رسیدم به ساحل بلند شدم خوب بود که قصر نزدیک ساحل بود
(از زبان جانگ کوک)
از دیروز وقتی گوشواره اون دختر پیدا کردم داخل یک صندوقچه گذاشتم
قرار بود فردا شب را بریم جزیره تی جرج(یک اسم خیالیه به دل نگیرید)
وقتی سوار کشتی دختره ی دیدم از آب آوند بیرون و صورتش دقیقا شبیه همون دختر دیروزی بود ( گایز کشتی زیاد دور نبوده بخاطر همین کوک میتونسته صورت فلورا ببینه)
از زبان فلورا
وارد قصر شدم همه جا را گشتم زیاد کسی داخل قصر نبود حتی اون پسره دیگه مطمعن شدم که نبودش
اول داخل اتاقی که میخور د مال پسره باشه
رفتم یک قاب عکس که کسی نقاشیش را کشیده بود را زده بود روی قاب و زیرش نوشته بود جا نگ کوک بزرگ
پس فهمیدم اسمش جانگ کوکه یک صندوقچه دیدم درش باز کردم و گوشوارم را برداشتم یکهو کسی در را باز کرد
و دیدم اون کسی نیست جز.....
یک کامنتتون نشه؟
که مادرم گفت بهم گفت: (علامت فلورا÷)
فلورا ÷ بله چرا گوشواره هات نیستن گمشون کردی؟
از زبان فلورا:نه مادر جون گمشون نکردم فقط گذاشتمشون داخل جعبه که گم نشه
ازبان ملکه:خوبه خیالم راحت شد میدونی که این گوشواره نباید گم کرد
از زبان فلورا: بعد از اینکه مادر ول کرد نفس عمیقی کشیدم و میز شام بلند شدم و داخل اتاقم شدم و با خودم گفتم الان چیکار کنم
گوشواره هام تصمیم گرفتم که فرداشب داخل قصر برم
(فردا شب)
رسیدم به ساحل بلند شدم خوب بود که قصر نزدیک ساحل بود
(از زبان جانگ کوک)
از دیروز وقتی گوشواره اون دختر پیدا کردم داخل یک صندوقچه گذاشتم
قرار بود فردا شب را بریم جزیره تی جرج(یک اسم خیالیه به دل نگیرید)
وقتی سوار کشتی دختره ی دیدم از آب آوند بیرون و صورتش دقیقا شبیه همون دختر دیروزی بود ( گایز کشتی زیاد دور نبوده بخاطر همین کوک میتونسته صورت فلورا ببینه)
از زبان فلورا
وارد قصر شدم همه جا را گشتم زیاد کسی داخل قصر نبود حتی اون پسره دیگه مطمعن شدم که نبودش
اول داخل اتاقی که میخور د مال پسره باشه
رفتم یک قاب عکس که کسی نقاشیش را کشیده بود را زده بود روی قاب و زیرش نوشته بود جا نگ کوک بزرگ
پس فهمیدم اسمش جانگ کوکه یک صندوقچه دیدم درش باز کردم و گوشوارم را برداشتم یکهو کسی در را باز کرد
و دیدم اون کسی نیست جز.....
یک کامنتتون نشه؟
۴.۷k
۱۶ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.