داستان درون و بیرون(پارت ¹³)
داستان درون و بیرون(پارت ¹³)
🔵🌌💙🌌💙🌌💙🌌🔵
داشتم به اون مکانی که سونیک تو نامه نوشته بود میرسیدم، بابا رو دیدم، داد زدم:(بابا تفنگت رو جا گذاشته بودی) یه دفعه یکی از ربات تخم مرغیا، شلیک کرد رو چرغ دوچرخم و خرابش کرد، افتادم، بابا تام خیلی ازم دور بود، تفنگو برداشتم، نمیدونستم چجوی باهاش کار کنم. اونی که شبیه سیخ کج شده که زیرش بود رو فشار دادم، خورد به یکی از رباتا، تنم سیخ شد، اومدم به یکی دیگه شلیک کنم که تیر هاش تموم شده بود، تیر هم نداشتم، همه روباتا دور من جمع شده بودن!
ادامه دارد..
#کمیک#داستان#رمان#سونیک#شدو#ناکلز#تیلز
🔵🌌💙🌌💙🌌💙🌌🔵
داشتم به اون مکانی که سونیک تو نامه نوشته بود میرسیدم، بابا رو دیدم، داد زدم:(بابا تفنگت رو جا گذاشته بودی) یه دفعه یکی از ربات تخم مرغیا، شلیک کرد رو چرغ دوچرخم و خرابش کرد، افتادم، بابا تام خیلی ازم دور بود، تفنگو برداشتم، نمیدونستم چجوی باهاش کار کنم. اونی که شبیه سیخ کج شده که زیرش بود رو فشار دادم، خورد به یکی از رباتا، تنم سیخ شد، اومدم به یکی دیگه شلیک کنم که تیر هاش تموم شده بود، تیر هم نداشتم، همه روباتا دور من جمع شده بودن!
ادامه دارد..
#کمیک#داستان#رمان#سونیک#شدو#ناکلز#تیلز
۲.۳k
۲۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.