My saviors
رفتم دفتر وکیل و گفت تعدادی شمش طلا و یه عمارت داخل جنگل به شما به ارث رسیده
هانول از ذوق نمی دونست چی کار کنه زود برگه ها و مدارک رو امضا کرد و با ماشینش به سمت آن خونه راه افتاد
هانول: واییی چقد دوره
ادمین : تا هانول برسه شب شد . یه نگاهی به عمارت انداخت و زود برگشت
هانول: از تاریکی متنفرم
روز بعد : صبح ساعت ۸
هانول: خبب برم شرکتتتتت
تو شرکت
هانول: هوففف خدا امروز هم نمی تونم برم اونجا ... حداقل باید ۹ صبح راه بیفتم تا موقعی که می خوام برسم .... که یهو
مدیر : هانول بیا دفترم
هانول ویو : یا هفت جد بنگتنننن اخراجم من که هیچ گوهی نخوردممممم
دفتر ..
مدیر : هانول این سونگ کانگه تازه امروز استخدام شده از اونجایی که بهترین و بی حاشیه ترین کارمند شرکتی میخوام کارا رو تا یه چند هفته بهش توضیح بدی باشه
هانول : اوه ده ( بله حتما)
هانول رو به سونگ کانگ : انیو ها سه یو نانن هانول میدا مقوبسومیدا( سلام من هانول هستم از آشنایی باهات خوشحالم
سونگ کانگ : انیو ها سه یو نانن سونگ کانگ میدا نا دو مقوبسومیدا( سلام منم سونگ کانگم من هم از دیدنشون خوشحالم)
و..
هانول از ذوق نمی دونست چی کار کنه زود برگه ها و مدارک رو امضا کرد و با ماشینش به سمت آن خونه راه افتاد
هانول: واییی چقد دوره
ادمین : تا هانول برسه شب شد . یه نگاهی به عمارت انداخت و زود برگشت
هانول: از تاریکی متنفرم
روز بعد : صبح ساعت ۸
هانول: خبب برم شرکتتتتت
تو شرکت
هانول: هوففف خدا امروز هم نمی تونم برم اونجا ... حداقل باید ۹ صبح راه بیفتم تا موقعی که می خوام برسم .... که یهو
مدیر : هانول بیا دفترم
هانول ویو : یا هفت جد بنگتنننن اخراجم من که هیچ گوهی نخوردممممم
دفتر ..
مدیر : هانول این سونگ کانگه تازه امروز استخدام شده از اونجایی که بهترین و بی حاشیه ترین کارمند شرکتی میخوام کارا رو تا یه چند هفته بهش توضیح بدی باشه
هانول : اوه ده ( بله حتما)
هانول رو به سونگ کانگ : انیو ها سه یو نانن هانول میدا مقوبسومیدا( سلام من هانول هستم از آشنایی باهات خوشحالم
سونگ کانگ : انیو ها سه یو نانن سونگ کانگ میدا نا دو مقوبسومیدا( سلام منم سونگ کانگم من هم از دیدنشون خوشحالم)
و..
۱.۷k
۲۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.