پارت ۲۰ زندگی سیاه
پارت ۲۰ زندگی سیاه
ویو ا/ت
از خواب بیدار شدم رفتم دستشویی کارای مربوط رو انجام دادم و رفتم یه صبحونه خوردم از انجا اماده شدم و رفتم شرکت
یه چند تا برگه رو که برای حمل اسلحه باید امضاء میکردم رو کردم و امدم خونه
ساعت 4 بود من وقت آرایشگاه گرفتم که ساعت 6 بود یکم فیلم دیدم و خوراکی خوردم و رفتم حموم دیدم ساعت ۶
حرکت کردم سمت آرایشگاه
ویو جیمین
دیشب نامجون یکی از بزرگترین باند مافیا منو به مهمونیش دعوت کرد منم گفتم نمیام ولی خیلی اصرار کرد منم گفتم باشه
دیگه امروز حال رفتن به شرکت رو نداشتم
تا 3 بعداز ظهر خوابیدم بیدار شدم رفتم حمام
یه دوش 30 دقیقه ای گرفتم و امدم بیرون لباسامو پوشیدم و رفتم پایین تا یکم غذا بخورم گرسنم بود
ویو ا/ت
رسیدم آرایشگاه
موهام چون کوتاه بود فقط لخت کردن و
یه آرایش خوشگل نشون دادم و منو مثل همون عکس آرایش کرد بعد ناخنامو هم کاشتم
که دیدم ساعت 7:20 دقیقه ای سری رفتم خونه و لباسامو پوشیدم و دیدم جیهوپ و تهیونگ پایینن من سری سوار ماشینم شدم و حرکت کردیم
ویو جیمین
ساعت ۷:۱۰ بود منم کم کم حرکت کردم
ویو ا/ت
از خواب بیدار شدم رفتم دستشویی کارای مربوط رو انجام دادم و رفتم یه صبحونه خوردم از انجا اماده شدم و رفتم شرکت
یه چند تا برگه رو که برای حمل اسلحه باید امضاء میکردم رو کردم و امدم خونه
ساعت 4 بود من وقت آرایشگاه گرفتم که ساعت 6 بود یکم فیلم دیدم و خوراکی خوردم و رفتم حموم دیدم ساعت ۶
حرکت کردم سمت آرایشگاه
ویو جیمین
دیشب نامجون یکی از بزرگترین باند مافیا منو به مهمونیش دعوت کرد منم گفتم نمیام ولی خیلی اصرار کرد منم گفتم باشه
دیگه امروز حال رفتن به شرکت رو نداشتم
تا 3 بعداز ظهر خوابیدم بیدار شدم رفتم حمام
یه دوش 30 دقیقه ای گرفتم و امدم بیرون لباسامو پوشیدم و رفتم پایین تا یکم غذا بخورم گرسنم بود
ویو ا/ت
رسیدم آرایشگاه
موهام چون کوتاه بود فقط لخت کردن و
یه آرایش خوشگل نشون دادم و منو مثل همون عکس آرایش کرد بعد ناخنامو هم کاشتم
که دیدم ساعت 7:20 دقیقه ای سری رفتم خونه و لباسامو پوشیدم و دیدم جیهوپ و تهیونگ پایینن من سری سوار ماشینم شدم و حرکت کردیم
ویو جیمین
ساعت ۷:۱۰ بود منم کم کم حرکت کردم
۲۶.۵k
۲۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.