اوه مای شامپاین پارت ⁴🍷💜
خواست مو های جینا رو عقب بزنه که...
دوباره با خودش گفت: من عاشق یه انسان نمیشم.
و بلند شد و رفت.کمی بعد جینا بیدار شد، بلند شد و دید لباسش عوض شده و گفت: یا خدا کی لباس منو عوض کرده.
رفت بیرون همه جارو دنبال جیمین گشت اما پیداش نکرد از خدمتکار دم در اتاقش پرسید: ببخشید آقای پارک کجاست؟
خدمتکار: ایشون رفتند بیرون
جینا: خ خب پس میدونید کی لباس منو عوض کرد؟
خدمتکار: من عوض کردم خانوم
جینا: اها داشتم دل باد میدادما، به هر حال ممنونم
جینا آماده شد و رفت بیرون تا یه دوری بزنه
[(بازار)]
جینا داشت توی بازار دور میزد که یهو جیهوپ رو دید
جینا: هی جیهوپ اینجا چیکار میکنی
جیهوپ: سلام.هیچی اومد دور بزنم.تو چی؟
جینا: من؟منم اومدم دور بزنم. هی حالا که هر دو تنهاییم بریم دور بزنیم
جیهوپ: کی؟کی تنهاعه؟من؟اوه یادم رفت بگم من با دوستام و دوست دخترم اومدم
جینا تا شنید جیهوپ دوست دختر داره بغز سنگینی گلوش رو گرفت و احساس کرد بهش خیانت شده
جینا آروم و با حال گرفته شده گفت: اها نگفته بودی دوست دختر داری
جیهوپ: آره میخواستیم از بچه ها مخفی کنیم ولی فکر کردم به تو بگم اشکالی نداشته باشه.حواست باشه به کسی نگی
جینا با همون حس گفت: مخفی کنیم؟مگه با کی قرار میزاری؟
جیهوپ: اها باز یادم رفت بگم. دارم با یه جی(یکی از بچه های دانشگاه)قرار میزارم
صدا از یه جی اومد: هوپی کجایی بدو بیا عزیزم
جیهوپ: اومدم عشقم... جینا فعلا خدافظ
جینا هنوز تو شک بود و جیمین اومد دست جینا رو گرفت
جینا صورتشو طرف جیمین کرد تا ببینه کیه. جیمین به جینا نگاه کرد و گفت: از من استفاده کن
چقدر من مهربونم دلم نیومد بقیه رو ننویسم😁💜🍷
دوباره با خودش گفت: من عاشق یه انسان نمیشم.
و بلند شد و رفت.کمی بعد جینا بیدار شد، بلند شد و دید لباسش عوض شده و گفت: یا خدا کی لباس منو عوض کرده.
رفت بیرون همه جارو دنبال جیمین گشت اما پیداش نکرد از خدمتکار دم در اتاقش پرسید: ببخشید آقای پارک کجاست؟
خدمتکار: ایشون رفتند بیرون
جینا: خ خب پس میدونید کی لباس منو عوض کرد؟
خدمتکار: من عوض کردم خانوم
جینا: اها داشتم دل باد میدادما، به هر حال ممنونم
جینا آماده شد و رفت بیرون تا یه دوری بزنه
[(بازار)]
جینا داشت توی بازار دور میزد که یهو جیهوپ رو دید
جینا: هی جیهوپ اینجا چیکار میکنی
جیهوپ: سلام.هیچی اومد دور بزنم.تو چی؟
جینا: من؟منم اومدم دور بزنم. هی حالا که هر دو تنهاییم بریم دور بزنیم
جیهوپ: کی؟کی تنهاعه؟من؟اوه یادم رفت بگم من با دوستام و دوست دخترم اومدم
جینا تا شنید جیهوپ دوست دختر داره بغز سنگینی گلوش رو گرفت و احساس کرد بهش خیانت شده
جینا آروم و با حال گرفته شده گفت: اها نگفته بودی دوست دختر داری
جیهوپ: آره میخواستیم از بچه ها مخفی کنیم ولی فکر کردم به تو بگم اشکالی نداشته باشه.حواست باشه به کسی نگی
جینا با همون حس گفت: مخفی کنیم؟مگه با کی قرار میزاری؟
جیهوپ: اها باز یادم رفت بگم. دارم با یه جی(یکی از بچه های دانشگاه)قرار میزارم
صدا از یه جی اومد: هوپی کجایی بدو بیا عزیزم
جیهوپ: اومدم عشقم... جینا فعلا خدافظ
جینا هنوز تو شک بود و جیمین اومد دست جینا رو گرفت
جینا صورتشو طرف جیمین کرد تا ببینه کیه. جیمین به جینا نگاه کرد و گفت: از من استفاده کن
چقدر من مهربونم دلم نیومد بقیه رو ننویسم😁💜🍷
۳.۳k
۲۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.