خون آشام من🖤🍷 پارت۳
امروز میخواستیم بریم با دخترا بریم جنگل
ات:همه چیو برداشتین
بورا:آره
جی آه:پس بریم من رانندگی میکنم
۲ساعت بعد
جی آه:بالاخره رسیدیم
ات ویو
وسیله هارو گرفتیم و رفتیم که چادر بزنیم همه کارو انجام دادیم دیگه میخواستیم ناهار بخوریم یونا آشپزی خوب بود و غذا رو اون آماده کرد نهار و خوردیم میخواستیم بریم یه دوری بزنیم پیاده یه کم که دور شدیم با چیزی که دیدم همه ی انرژیم خالی شد آخه اینا اینجا چیکار میکنن
جی آهو جونگ کوک همدیگه رو دوست داشتین ولی به هم اعتراف نمیکردن جیمین و یونا با همن و بورا پیشنهاد داد که بریم پیش اونا و باهاشون جرأت یا حقیقت بازی کنیم ما هم رفتیم بهشون پیشنهاد دادیم که قبول کردن به من افتاد ایشششش شانسم ندارم
جی هوپ:جرأت یا حقیقت
ات:حقیقت
جی هوپ:چرا از تهیونگ بدت میاد
ات:خب ....... خیلی به خودش مغروره با همه خیلی سرد و خشک حرف میزنه خیلی دلم میخواد دلیل این اخلاقشو بدونم
بورا:ایندفه من میچرخونم
افتاد به جی آه
بورا:خب یونا جرأت یا حقیقت
جی آه:جرأ.. نه نه حقیقت
بورا:جونگ کوک و دوست داری
جی آه:......
ات:همه چیو برداشتین
بورا:آره
جی آه:پس بریم من رانندگی میکنم
۲ساعت بعد
جی آه:بالاخره رسیدیم
ات ویو
وسیله هارو گرفتیم و رفتیم که چادر بزنیم همه کارو انجام دادیم دیگه میخواستیم ناهار بخوریم یونا آشپزی خوب بود و غذا رو اون آماده کرد نهار و خوردیم میخواستیم بریم یه دوری بزنیم پیاده یه کم که دور شدیم با چیزی که دیدم همه ی انرژیم خالی شد آخه اینا اینجا چیکار میکنن
جی آهو جونگ کوک همدیگه رو دوست داشتین ولی به هم اعتراف نمیکردن جیمین و یونا با همن و بورا پیشنهاد داد که بریم پیش اونا و باهاشون جرأت یا حقیقت بازی کنیم ما هم رفتیم بهشون پیشنهاد دادیم که قبول کردن به من افتاد ایشششش شانسم ندارم
جی هوپ:جرأت یا حقیقت
ات:حقیقت
جی هوپ:چرا از تهیونگ بدت میاد
ات:خب ....... خیلی به خودش مغروره با همه خیلی سرد و خشک حرف میزنه خیلی دلم میخواد دلیل این اخلاقشو بدونم
بورا:ایندفه من میچرخونم
افتاد به جی آه
بورا:خب یونا جرأت یا حقیقت
جی آه:جرأ.. نه نه حقیقت
بورا:جونگ کوک و دوست داری
جی آه:......
۴.۷k
۲۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.