part9(psycho lover)
۷۰تایی شدیم❤️✨
آب لباسامونو گرفتیم مثل دوتا موش آب کشیده شده بودیم که رفتیم سمت اتاق جونگ کوک در زدیم و رفتیم داخل که با چهره ی عصبی جونگ کوک مواجه شدیم اومد سمتمون
و گفت: کارینا بهت نگفتم حق انجام اینکارا رو نداری؟ بهت نگفتم نباید سرما بخورید؟ فک کنم قبل از اومدن ا/ت قوانین رو برات گفتما این چه وضعیه برای خودتون ساختین؟
من گیج نگاهشون می کردم کارینا گفت: ببخشید ارباب دیگه تکرار نمیشه...
جونگ کوک گفت: آره وقتی تو یا ا/ت سرما خوردین اینو بگو بار دیگه اینکارو تکرار نکن
لحنش خیلی ترسناک بود ولی حس بدی داشتم انگار بخاطر من کارینا تنبیه شده بود که گفتم: ارباب تقصیر من بود
جونگ کوک برگشت سمتمون و با تعجب نگام میکرد
گفتم: من حالم بد بود کارینا سعی داشت خوشحالم کنه اون تقصیری نداره پوزخندی زد و گفت: پس امیدوارم کارینا قوانین رو بهت بگه حالا میتونی بری
رفتیم بیرون از اتاق به کارینا گفتم: اونکه آدم خوبی بود چرا یهو بداخلاق شد؟
کارینا گفت: بعضی وقتا بیخودی عصبی میشه دلیلش هم معلوم نیست
از زبان جونگ کوک:
بعد از اینکه رفتن بیرون توی اتاقم می چرخیدم چشمم به قاب عکس خواهرم که روی میز بود خورد...چرا...چرا ا/ت منو به یاد خواهرم میندازه؟ رفتارش اخلاقی که داره حتی صورتش هم منو به یاد خواهرم میندازه یه جورایی باعث میشه احساس کنم هنوز دختری به اسم جئون جی یونگ توی این خونس (خواهر جونگ کوک)
آب لباسامونو گرفتیم مثل دوتا موش آب کشیده شده بودیم که رفتیم سمت اتاق جونگ کوک در زدیم و رفتیم داخل که با چهره ی عصبی جونگ کوک مواجه شدیم اومد سمتمون
و گفت: کارینا بهت نگفتم حق انجام اینکارا رو نداری؟ بهت نگفتم نباید سرما بخورید؟ فک کنم قبل از اومدن ا/ت قوانین رو برات گفتما این چه وضعیه برای خودتون ساختین؟
من گیج نگاهشون می کردم کارینا گفت: ببخشید ارباب دیگه تکرار نمیشه...
جونگ کوک گفت: آره وقتی تو یا ا/ت سرما خوردین اینو بگو بار دیگه اینکارو تکرار نکن
لحنش خیلی ترسناک بود ولی حس بدی داشتم انگار بخاطر من کارینا تنبیه شده بود که گفتم: ارباب تقصیر من بود
جونگ کوک برگشت سمتمون و با تعجب نگام میکرد
گفتم: من حالم بد بود کارینا سعی داشت خوشحالم کنه اون تقصیری نداره پوزخندی زد و گفت: پس امیدوارم کارینا قوانین رو بهت بگه حالا میتونی بری
رفتیم بیرون از اتاق به کارینا گفتم: اونکه آدم خوبی بود چرا یهو بداخلاق شد؟
کارینا گفت: بعضی وقتا بیخودی عصبی میشه دلیلش هم معلوم نیست
از زبان جونگ کوک:
بعد از اینکه رفتن بیرون توی اتاقم می چرخیدم چشمم به قاب عکس خواهرم که روی میز بود خورد...چرا...چرا ا/ت منو به یاد خواهرم میندازه؟ رفتارش اخلاقی که داره حتی صورتش هم منو به یاد خواهرم میندازه یه جورایی باعث میشه احساس کنم هنوز دختری به اسم جئون جی یونگ توی این خونس (خواهر جونگ کوک)
۱۶.۲k
۲۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.