وانشانت مافیا جیمین( پارت 12)
[ ] صبح بخیر بیبی گرلم
[ ] صبح بخیر ددی خوشگله دیشب کجا بودی خیلی نگرانت شدم فکر کردم نمیایی
[ ] ببخشید نگرانت کردم بیب کارم یکمی طول کشید دیگه تکرار نمیشه
[ ] از زبون جیمین: کارامون خیلی خوب پیش میرفت تا اینکه یه مافیا که درسطح ما بود وارد رقابت شده قراره امشب انبارشو خالی کنیم به ت/ا گفتم دیر میام رفتم پیشه بچه ها ببینم اطلاعاتی گیر اوردن.. بچه ها چیکار کردید سرنخی گیر اوردید؟
کارایی که اعضا برعهده دارن جیهوپ قاچاق مواد مخرد و اسلحه کوک تک تیر انداز و محافظ شخصی، نامجون برنامه ریز و هکر،شوگا قاتل ..... ر ام: انبارشونو پیدا کردیم فکر نکنم موفق بشیم امکاناتشون زیاده وقت زیادی میخواد که برنامه ریزی کنم
جیمین: اههه... مگه چقدر طول میکشه مهم نیست باید انبارشو نو خالی کنیم.
کوک: اما این کار خطر ناکه اگه بخوایم انجام بدیم باید دقت داشته باشیم تا لو نریم.
جیهوپ: دقیقا کوک راست میگه
شوگا: به نظر من که کاره سختی نیست
کوک: اره مخصوصا برای تو
جیمین: خب میگید چیکار کنیم همینجوری دست به سینه وایسیم تا اونا انبارمونو خالی کنن
ر ام: جیمین مافقط وقت میخوایم تا بتونیم به راحتی انبارشو نو خالی کنیم.
جیمین خیله خوب هرکاری میخوایین بکنین
کوک بهتره الان شروع کنیم
چند مین بعد
ر ام: بچه ها بیاد اینجا
کوک چیشده
ر ام: ببینید چیزای که فهمیدم اینکه اسم رئیسشون کیم تهیونگه 27سالشه و رزمی کار خیلی ماهره محافظ شخصیص جینه و هکرشم مین یونگه،و...
و حدوده 60نفر از انبار محافظت میکنن باید مراقب باشیم یه چیز دیگه فردا یه مهمونی برگذار میشه همه مافیاها هم توشن برای اینکه مدرکی که این گروه از بین میبره توی همون خونس این یه فرصت خیلی خوبیه که نابودشون کنیم و برای اینکه بهشون نزدیک شیم باید یه نفری رو بگیم که بهش نزدیکشه
کوک: خب اینکه مشکلی نیست یکی از افرادو میگیم بره
جیهوپ: اخخخخ کوک چرا نمیفهمی باید زن باشه اخ اخ از دست تو
کوک: خوب حالا توهم
جیمین: خب الان باید چیکار کنیم؟... چیه چرا به من نگاه می کنید... هییی اصلا فکرشم نکن که بخوام ت/ا رو وارد این بازی کنم
رام: جیمین اگه بخوایم این کار پیش بره باید این کارو بکنیم.
جیهوپ: رام درست میگه نگران نباش برای ت/ا هیچ اتفاقی نمیوفته
جیمین اهههه...باشه بهش میگم... خیله خب برید یکم استراحت کنید کلی کار داریم فردا... من رفتم
اهه نمیدونم چه جوری به ت/ا بگم اگه از پسش برنیاد چی انقدر تو فکر بودم رسیدم دم خونه درو باز کردم رفتم تو خیلی خسته بودم رفتم بالا دیدم ت/ا خوابه لباسامو عوض کردم رفتم رو تخت چند دقیقه به صورتش زول زده بودم سفت بغلش کردمو. خوابیدم
چند مین بعد
با دستای گرم یکی که یه چیز محکم بالبام برخورد کرد بیدار شدم که ت/ا دستاشو دور. صورتم قاب کرده انگار دلش برای لبام تنگ شده بود که انقدر محکم منو بوسید.
گفتم صبح بخیر بیبی گرل
ت/ا صبح بخیر پاشو بریم صبحونه بخوریم
جیمین چشم الان میام دست صورتمو شستم رفتم سمت میز همه چی چیده شده بود نشستم که ت/ا هم نشست نمیدونستم چه جوری بگم
جیمین ت/ا
ت/ا جانم
جیمین یه چیزی میخواستم بگم
ت/ا جانم بگو
جیمین عااام... خوب راستش جدیدا یکی باهامون وارد رقابت شده اسمش کیم تهیونگ و...
ت/ا: اها... خب
جیمین: ها.. اهاا.. خب ت/ا ببین ما قراره انبارشونو بزنیم و اینکه امروز مافیا هارو به خونش دعوت کرده از اونجایی که مافهمیدیم مدرکی هم که نابودشون میکنه توی یه اتاقیه که کسی حق نداره بره مگر اینکه خودش بره
ت/ا خب چه ربطی به من داره؟ عااا... منظورت اینکه من بهش نزدیک بشم؟
جیمین: اره بیب
ت/ا اخه من از پسش برنمیام..ـ ممکنه خراب کنم
جیمین بیب من مطمعنم از پسش برمیایی من پیشتم خیله خب؟
ت/ا باشه انجام میدم باید چیکار کنم
جیمین باید به اعضا بگم بیان اینجا تا کارایی که باید بکنی رو بهت بگن
ت/ا باشه
بچه ها بباید خونه من ت/ا قبول کرده
چند مین بعد
[ ] صبح بخیر ددی خوشگله دیشب کجا بودی خیلی نگرانت شدم فکر کردم نمیایی
[ ] ببخشید نگرانت کردم بیب کارم یکمی طول کشید دیگه تکرار نمیشه
[ ] از زبون جیمین: کارامون خیلی خوب پیش میرفت تا اینکه یه مافیا که درسطح ما بود وارد رقابت شده قراره امشب انبارشو خالی کنیم به ت/ا گفتم دیر میام رفتم پیشه بچه ها ببینم اطلاعاتی گیر اوردن.. بچه ها چیکار کردید سرنخی گیر اوردید؟
کارایی که اعضا برعهده دارن جیهوپ قاچاق مواد مخرد و اسلحه کوک تک تیر انداز و محافظ شخصی، نامجون برنامه ریز و هکر،شوگا قاتل ..... ر ام: انبارشونو پیدا کردیم فکر نکنم موفق بشیم امکاناتشون زیاده وقت زیادی میخواد که برنامه ریزی کنم
جیمین: اههه... مگه چقدر طول میکشه مهم نیست باید انبارشو نو خالی کنیم.
کوک: اما این کار خطر ناکه اگه بخوایم انجام بدیم باید دقت داشته باشیم تا لو نریم.
جیهوپ: دقیقا کوک راست میگه
شوگا: به نظر من که کاره سختی نیست
کوک: اره مخصوصا برای تو
جیمین: خب میگید چیکار کنیم همینجوری دست به سینه وایسیم تا اونا انبارمونو خالی کنن
ر ام: جیمین مافقط وقت میخوایم تا بتونیم به راحتی انبارشو نو خالی کنیم.
جیمین خیله خوب هرکاری میخوایین بکنین
کوک بهتره الان شروع کنیم
چند مین بعد
ر ام: بچه ها بیاد اینجا
کوک چیشده
ر ام: ببینید چیزای که فهمیدم اینکه اسم رئیسشون کیم تهیونگه 27سالشه و رزمی کار خیلی ماهره محافظ شخصیص جینه و هکرشم مین یونگه،و...
و حدوده 60نفر از انبار محافظت میکنن باید مراقب باشیم یه چیز دیگه فردا یه مهمونی برگذار میشه همه مافیاها هم توشن برای اینکه مدرکی که این گروه از بین میبره توی همون خونس این یه فرصت خیلی خوبیه که نابودشون کنیم و برای اینکه بهشون نزدیک شیم باید یه نفری رو بگیم که بهش نزدیکشه
کوک: خب اینکه مشکلی نیست یکی از افرادو میگیم بره
جیهوپ: اخخخخ کوک چرا نمیفهمی باید زن باشه اخ اخ از دست تو
کوک: خوب حالا توهم
جیمین: خب الان باید چیکار کنیم؟... چیه چرا به من نگاه می کنید... هییی اصلا فکرشم نکن که بخوام ت/ا رو وارد این بازی کنم
رام: جیمین اگه بخوایم این کار پیش بره باید این کارو بکنیم.
جیهوپ: رام درست میگه نگران نباش برای ت/ا هیچ اتفاقی نمیوفته
جیمین اهههه...باشه بهش میگم... خیله خب برید یکم استراحت کنید کلی کار داریم فردا... من رفتم
اهه نمیدونم چه جوری به ت/ا بگم اگه از پسش برنیاد چی انقدر تو فکر بودم رسیدم دم خونه درو باز کردم رفتم تو خیلی خسته بودم رفتم بالا دیدم ت/ا خوابه لباسامو عوض کردم رفتم رو تخت چند دقیقه به صورتش زول زده بودم سفت بغلش کردمو. خوابیدم
چند مین بعد
با دستای گرم یکی که یه چیز محکم بالبام برخورد کرد بیدار شدم که ت/ا دستاشو دور. صورتم قاب کرده انگار دلش برای لبام تنگ شده بود که انقدر محکم منو بوسید.
گفتم صبح بخیر بیبی گرل
ت/ا صبح بخیر پاشو بریم صبحونه بخوریم
جیمین چشم الان میام دست صورتمو شستم رفتم سمت میز همه چی چیده شده بود نشستم که ت/ا هم نشست نمیدونستم چه جوری بگم
جیمین ت/ا
ت/ا جانم
جیمین یه چیزی میخواستم بگم
ت/ا جانم بگو
جیمین عااام... خوب راستش جدیدا یکی باهامون وارد رقابت شده اسمش کیم تهیونگ و...
ت/ا: اها... خب
جیمین: ها.. اهاا.. خب ت/ا ببین ما قراره انبارشونو بزنیم و اینکه امروز مافیا هارو به خونش دعوت کرده از اونجایی که مافهمیدیم مدرکی هم که نابودشون میکنه توی یه اتاقیه که کسی حق نداره بره مگر اینکه خودش بره
ت/ا خب چه ربطی به من داره؟ عااا... منظورت اینکه من بهش نزدیک بشم؟
جیمین: اره بیب
ت/ا اخه من از پسش برنمیام..ـ ممکنه خراب کنم
جیمین بیب من مطمعنم از پسش برمیایی من پیشتم خیله خب؟
ت/ا باشه انجام میدم باید چیکار کنم
جیمین باید به اعضا بگم بیان اینجا تا کارایی که باید بکنی رو بهت بگن
ت/ا باشه
بچه ها بباید خونه من ت/ا قبول کرده
چند مین بعد
۶۳.۶k
۱۲ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.