عشق ممنوعه p8 ادامه
- جونگ کوکا میدونی چطوری عاشق ته‌ری شدم؟
- هوم؟
- فک کنم دو دقیقه بیشتر طول نکشید.. همون لحظه که از در کلاس اومد تو عاشقش شدم،منم عاشق ممنوعه ترین فرد شده بودم.. عاشق شاگردم و اینکه یه استاد بخواد عاشق شاگردش بشه تو دانشگاه ما اوج تباهی بود من حتی فهمیدم اون با یکی از بچه های سال آخری قرار میزاره و تو رابطس.. همون موقع بود که داغون شدم حتی به خاطر اون از کارم استعفا دادم، من نزدیک 4 سال عاشق دختری که الان همسرمه شدم و بالاخره اونو مال خودم کردم و این دختر که 9 سال ازم کوچیکتره خیلی زود قراره مامان دخترم بشه..
- میفهمم
- میدونی کی ته‌ری مال من شد؟ همون موقع که بهش اعتراف کردم.. همون موقع متوجه شدم دوستم داره. درسته کیم فاصله سنی زیادی باهات داره ولی دلیل نمیشه بهش اعتراف نکنی
- اون یه مَرده!
- عشق جنسیت نداره.. به سن هم نیست
- هیونگ اون ازم 12 سال بزرگتره، میگی به سن و جنسیت نیست؟ خیلی خب زن داشتنش رو چطوری نادیده بگیرم؟ لعنتی اون شریک بابامه..
که با صدای در حرفش نصفه موند
- بفرمایید
در قهوه‌ای رنگ اتاق به آرومی باز شد و قامت کیم نمایان شد
همون لحظه بود که جونگ کوک حس کرد داره از گرما خفه میشه.. یعنی همه چیو شنیده بود؟ چه اتفاقی قرار بود بیوفته؟ اگه کیم اینو فهمیده بور قراره شراکت با پدرش رو به هم بزنه؟ یعنی خانوادش هم از همه چی خبردار می‌شدن؟
- هوم؟
- فک کنم دو دقیقه بیشتر طول نکشید.. همون لحظه که از در کلاس اومد تو عاشقش شدم،منم عاشق ممنوعه ترین فرد شده بودم.. عاشق شاگردم و اینکه یه استاد بخواد عاشق شاگردش بشه تو دانشگاه ما اوج تباهی بود من حتی فهمیدم اون با یکی از بچه های سال آخری قرار میزاره و تو رابطس.. همون موقع بود که داغون شدم حتی به خاطر اون از کارم استعفا دادم، من نزدیک 4 سال عاشق دختری که الان همسرمه شدم و بالاخره اونو مال خودم کردم و این دختر که 9 سال ازم کوچیکتره خیلی زود قراره مامان دخترم بشه..
- میفهمم
- میدونی کی ته‌ری مال من شد؟ همون موقع که بهش اعتراف کردم.. همون موقع متوجه شدم دوستم داره. درسته کیم فاصله سنی زیادی باهات داره ولی دلیل نمیشه بهش اعتراف نکنی
- اون یه مَرده!
- عشق جنسیت نداره.. به سن هم نیست
- هیونگ اون ازم 12 سال بزرگتره، میگی به سن و جنسیت نیست؟ خیلی خب زن داشتنش رو چطوری نادیده بگیرم؟ لعنتی اون شریک بابامه..
که با صدای در حرفش نصفه موند
- بفرمایید
در قهوه‌ای رنگ اتاق به آرومی باز شد و قامت کیم نمایان شد
همون لحظه بود که جونگ کوک حس کرد داره از گرما خفه میشه.. یعنی همه چیو شنیده بود؟ چه اتفاقی قرار بود بیوفته؟ اگه کیم اینو فهمیده بور قراره شراکت با پدرش رو به هم بزنه؟ یعنی خانوادش هم از همه چی خبردار می‌شدن؟
۴.۵k
۰۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.