سایه سیاه (F2) pt⁴
پارت 4
چشماشو بست منم بی سرو صدا بهش خیره شدم میدونستم چرا حالش بده حق داره اون توی بد ترین شرایط بوده جیهوپ بهم گفته بود ممکنه حالش اینقدر بد بشه
فلش بک 2 روز پیش :
جیهوپ : جیمین یه موضوعی هست که باید بهت بگم ؟
جیمین: چیشده ؟
جیهوپ : ببین ، دایانا دوران سختی رو گذرونده ممکنه به اتفاقات که افتاده واکنش نشون بده
جیمین : متوجه نمیشم ینی چی ؟
جیهوپ : ینی استرس ، افسردگی ، گوشه نشینی همه اینا ینی این اتفاقا روش اثر بد داشته
جیمین : امیدوارم اینطور نباشه
چیهوپ : باید مواظبش باشه تا حد امکان تنهاش نزار
جیمین : نگران نباش هیونگ من کنارشم ..
پایان فلش بک
جیمین ؛ اروم از کنارش بلند شدم پتو رو انداختم روش و رفتم بیرون داشتم پله هارو میرفتم پایین که ....
هانا ویو :
جیمین و دایانا رفتن بالا منم رفتم اشپزخونه کافه رو تمیز مرتب کنم از درون داشتم خورد میشدم نمیتونستم تحمل کنم بغض گلومو چنگ میزد اما مجبور بودم خودمو کنترل کنم
همونطور تو حال خودم بودم که با صدای یه نفر از تو فکر بیرون اومدم
جیمین : هانا ، هانا
هانا : بله ، چیزی لازم داشتی ؟
جیمین : نه ، بیا بشین حرف بزنیم خیلی وقته حرف نزدیم
هانا : درسته ،، باشه
رفتم نشستم اونم نشست من ساکت بودم که اون شروع کرد
شرط : 20Like
چشماشو بست منم بی سرو صدا بهش خیره شدم میدونستم چرا حالش بده حق داره اون توی بد ترین شرایط بوده جیهوپ بهم گفته بود ممکنه حالش اینقدر بد بشه
فلش بک 2 روز پیش :
جیهوپ : جیمین یه موضوعی هست که باید بهت بگم ؟
جیمین: چیشده ؟
جیهوپ : ببین ، دایانا دوران سختی رو گذرونده ممکنه به اتفاقات که افتاده واکنش نشون بده
جیمین : متوجه نمیشم ینی چی ؟
جیهوپ : ینی استرس ، افسردگی ، گوشه نشینی همه اینا ینی این اتفاقا روش اثر بد داشته
جیمین : امیدوارم اینطور نباشه
چیهوپ : باید مواظبش باشه تا حد امکان تنهاش نزار
جیمین : نگران نباش هیونگ من کنارشم ..
پایان فلش بک
جیمین ؛ اروم از کنارش بلند شدم پتو رو انداختم روش و رفتم بیرون داشتم پله هارو میرفتم پایین که ....
هانا ویو :
جیمین و دایانا رفتن بالا منم رفتم اشپزخونه کافه رو تمیز مرتب کنم از درون داشتم خورد میشدم نمیتونستم تحمل کنم بغض گلومو چنگ میزد اما مجبور بودم خودمو کنترل کنم
همونطور تو حال خودم بودم که با صدای یه نفر از تو فکر بیرون اومدم
جیمین : هانا ، هانا
هانا : بله ، چیزی لازم داشتی ؟
جیمین : نه ، بیا بشین حرف بزنیم خیلی وقته حرف نزدیم
هانا : درسته ،، باشه
رفتم نشستم اونم نشست من ساکت بودم که اون شروع کرد
شرط : 20Like
۵۴.۳k
۱۱ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.