غـریـبــه مـن ───※ ·❆· ※─── ادامه p : ²²
ا/ت:
وایی خیلی خوشحالم امشب بلاخره قراره بریم بیرون ولی دقیقا نمیدونم کجا مهم نیست مهم اینه که الان دارم لباس میخرم با چند تا از نمیدونم چی چی های جونگ کوک اومدم از فروشگاهی که صاحبش دوستشه خرید کنم جوون عجب لباسایی داره من تاحالا هیچوقت همچین جاهایی نبودم و همچین لباسایی نپوشیدم ولی قطعا امشب داف میشم
آرایشمم که چائون ردیف میکنه ذوقق سگی
لباسای باز زیاد داشت به زور از توش یه چیز خوشگل پیدا کردم
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
_بسه بسه دیگه زیاد شد
چائون: عحح انقد تکون نخورید خراب میشه
_اوففف بسه
چائون: انگار تا الان آرایش نکردینااا
چائون: بفرما چقد خوشگل شدی
_دافی شدم واسه خودم....ولی غلیظ نشده؟
چائون: بابا بخدا فقط یه سرخاب سفید زدم و یه رژ
_........اوکیه
•••••
جیمین: دیر نکرد؟ یوقت زیر دست چائون نمرده باشه
+نه الان پیداش میشه
و ا/ت با اون تیپش میاد پایین(نمیتونم رمانتیک بنویسم😐خودتون تصور کنین) و جونگ کوک...
ذهنش:واو.....چقدر....خوشگل..شده
ج: داداش ا/ت سوار شد روشن کن بریم دیگه
+ها...باشه
تو مهمونی( یا یجورایی پارتی تو این مایه ها ) جونگکوک نمیتونست چشمش رو از ا/ت برداره جوری که حتی بیشتر افراد اونجا هم متوجه شده بودن هر چند دقیقه یکبار به خودش میومد و میگفت چته پسر بسه دیگه ولی خب دوباره چشمش به ا/ت میوفتاد و همون آش و همون کاسه
ج: اون لباس قرمزه چه بدنی داره
+..........
ج: کوک با تو ام
+ها
میره نزدیکش و بهش میگه
ج:زیادی محو ا/ت شدی هیچی از اتفاقای اطرافت نمیفهمی حتی خود ا/ت هم موذب شده به نظرم یکم به خودت بیا
لایکا خیلی بالا باشه ورنه نمیزارم😌
#فیک #جونگکوک #بی_تی_اس #کیپاپ #آرمی #بنگتن
#BTS #BTS_ARMY #Jungkook #K_pop #BANGTAN #ARMY #Bangtan
وایی خیلی خوشحالم امشب بلاخره قراره بریم بیرون ولی دقیقا نمیدونم کجا مهم نیست مهم اینه که الان دارم لباس میخرم با چند تا از نمیدونم چی چی های جونگ کوک اومدم از فروشگاهی که صاحبش دوستشه خرید کنم جوون عجب لباسایی داره من تاحالا هیچوقت همچین جاهایی نبودم و همچین لباسایی نپوشیدم ولی قطعا امشب داف میشم
آرایشمم که چائون ردیف میکنه ذوقق سگی
لباسای باز زیاد داشت به زور از توش یه چیز خوشگل پیدا کردم
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
_بسه بسه دیگه زیاد شد
چائون: عحح انقد تکون نخورید خراب میشه
_اوففف بسه
چائون: انگار تا الان آرایش نکردینااا
چائون: بفرما چقد خوشگل شدی
_دافی شدم واسه خودم....ولی غلیظ نشده؟
چائون: بابا بخدا فقط یه سرخاب سفید زدم و یه رژ
_........اوکیه
•••••
جیمین: دیر نکرد؟ یوقت زیر دست چائون نمرده باشه
+نه الان پیداش میشه
و ا/ت با اون تیپش میاد پایین(نمیتونم رمانتیک بنویسم😐خودتون تصور کنین) و جونگ کوک...
ذهنش:واو.....چقدر....خوشگل..شده
ج: داداش ا/ت سوار شد روشن کن بریم دیگه
+ها...باشه
تو مهمونی( یا یجورایی پارتی تو این مایه ها ) جونگکوک نمیتونست چشمش رو از ا/ت برداره جوری که حتی بیشتر افراد اونجا هم متوجه شده بودن هر چند دقیقه یکبار به خودش میومد و میگفت چته پسر بسه دیگه ولی خب دوباره چشمش به ا/ت میوفتاد و همون آش و همون کاسه
ج: اون لباس قرمزه چه بدنی داره
+..........
ج: کوک با تو ام
+ها
میره نزدیکش و بهش میگه
ج:زیادی محو ا/ت شدی هیچی از اتفاقای اطرافت نمیفهمی حتی خود ا/ت هم موذب شده به نظرم یکم به خودت بیا
لایکا خیلی بالا باشه ورنه نمیزارم😌
#فیک #جونگکوک #بی_تی_اس #کیپاپ #آرمی #بنگتن
#BTS #BTS_ARMY #Jungkook #K_pop #BANGTAN #ARMY #Bangtan
۲۴.۰k
۰۵ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.