مافیا سرد 25
پ : چون ات دوست داره
من عاشقش بودم از بچگی باهم بودیم
بعد تو با یه دزدی هه
ته : درست حرف بزن (عصبانی)
پ : آروم باش بابا
من اتو خوب میشناسم
اون خیلی خوش هیکله
ته : دهنتو ببند (با داد)
ویو ات
تو حال خودم بودم که حس کردم
صدای تهیونگ بلند شد
انقد دوییدم که به ته رسیدم
ات : چی شده (نفس نفس)
پ : اوه خوشگل خانمم که اومدن
ته : دهنتو ببند عوضی
ات : ته آروم باش
ولش کن اون الان مسته
پ : تو که میدونی
من مست بشم همیشه واقعیتو میگم
حتی شده به شوخی
ات : میشه بس کنی
ته میشه بریم خونه
پ : چرا میخای ببریش خونه
داریم حال میکنیم دیگه
که ات رفت پیش پسر عموش و باهاش حرف زد
ات: لطفا بس کن
ته : ات ازش دور شو
پ : هنوزم مثل بچگیایی
و بهش زل زد
ات : لطفا بس کن
گذشته ها دیگه تموم شده
تو میتونی عاشق یکی دیگه بشی
وضعیت مالیتم خیلی خوبه
کلی دختر خوشگلم هست
پ : ولی من عاشق هیچکس بغیر
از تو نمیشم(بغض)
ات : اگه دوستم داشتی بهم دست
بزور دست نمیزدی
پ : من من مجبور شدم
تو فک کن از بچگی از یکی خوشت بیاد
بهش بگی اون ردت کنه
بازم بعد از رد کردن دوسش داشته باشی
بعد یکی بیاد بدزدتت و تمام
یعنی تو از یه دزد که دو روزم نیست میشناسیش خوشت اومده
ات : ...
پ : باشه
اگه تو اینجوری خوشحال میشی
دیگه مزاحمت نمیشم
تمام مدت حرف زدنم با پسر عموم
تهیونگ با عصبانیت بهم زل زده بود
.
بعد از تموم شدن حرفام با پسر عموم
پسر عموم رفت پیش ته و گفت
پ : من دیگه مزاحم ات نمیشم
ولی اگه یروزی بفهمم اتو اذیت
من میدونم با تو
ته: مثلا میخوای چیکار کنی
ات : خب حالا ول کنین دیگه
پ : خب
من دیگه باید برم خدافظ
ات : خدافظ
ته: ات یه لحظه بیا
لطفا حمایت 🐪🎤
من عاشقش بودم از بچگی باهم بودیم
بعد تو با یه دزدی هه
ته : درست حرف بزن (عصبانی)
پ : آروم باش بابا
من اتو خوب میشناسم
اون خیلی خوش هیکله
ته : دهنتو ببند (با داد)
ویو ات
تو حال خودم بودم که حس کردم
صدای تهیونگ بلند شد
انقد دوییدم که به ته رسیدم
ات : چی شده (نفس نفس)
پ : اوه خوشگل خانمم که اومدن
ته : دهنتو ببند عوضی
ات : ته آروم باش
ولش کن اون الان مسته
پ : تو که میدونی
من مست بشم همیشه واقعیتو میگم
حتی شده به شوخی
ات : میشه بس کنی
ته میشه بریم خونه
پ : چرا میخای ببریش خونه
داریم حال میکنیم دیگه
که ات رفت پیش پسر عموش و باهاش حرف زد
ات: لطفا بس کن
ته : ات ازش دور شو
پ : هنوزم مثل بچگیایی
و بهش زل زد
ات : لطفا بس کن
گذشته ها دیگه تموم شده
تو میتونی عاشق یکی دیگه بشی
وضعیت مالیتم خیلی خوبه
کلی دختر خوشگلم هست
پ : ولی من عاشق هیچکس بغیر
از تو نمیشم(بغض)
ات : اگه دوستم داشتی بهم دست
بزور دست نمیزدی
پ : من من مجبور شدم
تو فک کن از بچگی از یکی خوشت بیاد
بهش بگی اون ردت کنه
بازم بعد از رد کردن دوسش داشته باشی
بعد یکی بیاد بدزدتت و تمام
یعنی تو از یه دزد که دو روزم نیست میشناسیش خوشت اومده
ات : ...
پ : باشه
اگه تو اینجوری خوشحال میشی
دیگه مزاحمت نمیشم
تمام مدت حرف زدنم با پسر عموم
تهیونگ با عصبانیت بهم زل زده بود
.
بعد از تموم شدن حرفام با پسر عموم
پسر عموم رفت پیش ته و گفت
پ : من دیگه مزاحم ات نمیشم
ولی اگه یروزی بفهمم اتو اذیت
من میدونم با تو
ته: مثلا میخوای چیکار کنی
ات : خب حالا ول کنین دیگه
پ : خب
من دیگه باید برم خدافظ
ات : خدافظ
ته: ات یه لحظه بیا
لطفا حمایت 🐪🎤
۳.۶k
۰۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.