☆7سانزو ☆
☆7سانزو ☆
سر میز بودی
سانزو: دیشب که به من خیلی خوش گذشت به تو چی بیبی🙂😊
ا/ت: نه اصلا به من خوش نگذشت 😑
سانزد: چرا ؟
ا/ت: چون خیلی درد داشتم .
سانزو: ای جان باید دردت میومد که خوش بگذره.
ا/ت: اخمخ ( مخفف احمق)
سانزو: چیی اخمخ دیگه چیه .
ا/ت : همون ندونی خیلی بهتره.
سانزو: باشه .
سانزو: صبحانه ات تموم شد بیا بالا کارت دارم.
ا/ت: باشه
صبحانه ات رو خوردی و رفتی بالا که دیدی سانزو رو تخت لم داده
سانزو : اوممم.. بیا بغلم بیبی .
رفتی بغلش که سرت رو بوسید
سانزو: خوب بگو ببینم دختر دوست داری یا پسر؟
ا/ت: دختر چه طور؟
سانزو: آخه منم دختر دوست دارم..هیچی فقط می خواستم ببینم که بچه امون دختر باشه یا پسر.
ا/ت: بچه امون ؟😐🤨
سانزو: آره بچه امون
سانزو: حالا اسمش رو چی بزاریم .
ا/ت: نمد 😶😑🤐
سانزو: اسم دختر کوچولو مون رو بزاریم(_______) باشه ( اسم دختری که دوست دارید)
ا/ت: قبول .
( و به دین ترتیب شما با سانزو ازدواج کردین و صاحب یه دختر قنج منج جم جور دارین😂) ( یاد نورالدین افتادم)
سر میز بودی
سانزو: دیشب که به من خیلی خوش گذشت به تو چی بیبی🙂😊
ا/ت: نه اصلا به من خوش نگذشت 😑
سانزد: چرا ؟
ا/ت: چون خیلی درد داشتم .
سانزو: ای جان باید دردت میومد که خوش بگذره.
ا/ت: اخمخ ( مخفف احمق)
سانزو: چیی اخمخ دیگه چیه .
ا/ت : همون ندونی خیلی بهتره.
سانزو: باشه .
سانزو: صبحانه ات تموم شد بیا بالا کارت دارم.
ا/ت: باشه
صبحانه ات رو خوردی و رفتی بالا که دیدی سانزو رو تخت لم داده
سانزو : اوممم.. بیا بغلم بیبی .
رفتی بغلش که سرت رو بوسید
سانزو: خوب بگو ببینم دختر دوست داری یا پسر؟
ا/ت: دختر چه طور؟
سانزو: آخه منم دختر دوست دارم..هیچی فقط می خواستم ببینم که بچه امون دختر باشه یا پسر.
ا/ت: بچه امون ؟😐🤨
سانزو: آره بچه امون
سانزو: حالا اسمش رو چی بزاریم .
ا/ت: نمد 😶😑🤐
سانزو: اسم دختر کوچولو مون رو بزاریم(_______) باشه ( اسم دختری که دوست دارید)
ا/ت: قبول .
( و به دین ترتیب شما با سانزو ازدواج کردین و صاحب یه دختر قنج منج جم جور دارین😂) ( یاد نورالدین افتادم)
۱۲.۱k
۰۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.