من اومدم با پارت جدید الان ۲ پارت میزارم
آیدل رویایی من
پارت ۸
ات ویو
وقتی چشمامو باز کردم دیدم با طناب به صندلی بسته شدم در باز شد و کسی که اومد تو با دیدنش مو به تنم راست کرد اون اون سوجون بود خدای من اون چطور منو دزدیده
( خب یه توضیح کوچک در مورد سوجون، سوجون رل قبیله اته اگه میخوایم بیشتر بدونین کیه پارت ۳ و ۴ رو خوب بخونید)
سوجون : سلام عشقم
ات: خفه شو مرتیکه اشغال تو کی هستی که به من میگی عشقم هااا؟
سوجون : آااااا عزیزم این چه وضع صحبت با ددیته
ات: ببند سوجون خفه شو مرتیکه اشغال تو یه آشغال بیشتر نیستی که بخوای ددی من باشی
سوجون : ات درست صحبت کن
ات: اگه نکنم چی میشه
سوجون : باشه بچه ها شروع کنید
دیدم اومد طرفم میخوان منو بزنن
کوک ویو
بعد دیدن میام رفتم اداره پلیس و پیامو نشون دادن گفتن شماره هرو رد یابی میکنن تا بفهمن کار کیه بعدش رفتم پیش ته زنگ زدم درو وا کرد
ته : داداش چی شد پیامه چی بود
کوک : برو تو تا بهت بگم. ببین ای پیامس
ته : ا.ا..ا...ات ااااتتتت ( با گریه شدیییید)
کوک : ته داداش آروم باش
بغلش کردم و بهش گفتم پیش پلیس بودم و اونا هم گفتن شماره هرو رد یابی میکنن تا بفهمم کار کیه بردمش رو تخت تا بخوابه منم تو اتاق مهمون خوابیدم تا پیشش باشم
صبح روز بعد
ات ویو
دیشب میخواستن منو بزنن ولی نزدن سوجون عوضی گفت میخواستم بترسونمت عوضیه آشغال ای کاش داداش زودتر منو پیدا کنه هنوز به صندلی بسته بودنم در باز شد اون عوضی اومد تو
سوجون: صبح بخیر
ات : ....
سوجون : چرا جواب نمیدی
ات : واسه چی باید جوابتو بدم
سوجون: اگه فکر کردی داداشت میاد دنبالت سخت در اشتباهی نمیاد
روز ها میگذشت و از کوک و ته خبری نبود
کوک ویو
الان یه هفته گذشته و از ات خبری نیست تا اینکه پلیس زنگ زد گفت پیداش کردیم و باهامون بیاین تا بریم دنبالش راه افتادم رفتیم
ات ویو
یه هفته گذشته و من اینجایم بازم اون اومد
سوجون : دیدی گفتم داداشت نمیاد دنبالت سخت در اشتباهی عزیزم
ات : خفه شو
به دفعه در با شتاب باز شد اون .....
خب خبر خوب دیگه شرط ندارم هر وقت تونستم پارت هارو میزارم و این فیک اخراشه
پارت ۸
ات ویو
وقتی چشمامو باز کردم دیدم با طناب به صندلی بسته شدم در باز شد و کسی که اومد تو با دیدنش مو به تنم راست کرد اون اون سوجون بود خدای من اون چطور منو دزدیده
( خب یه توضیح کوچک در مورد سوجون، سوجون رل قبیله اته اگه میخوایم بیشتر بدونین کیه پارت ۳ و ۴ رو خوب بخونید)
سوجون : سلام عشقم
ات: خفه شو مرتیکه اشغال تو کی هستی که به من میگی عشقم هااا؟
سوجون : آااااا عزیزم این چه وضع صحبت با ددیته
ات: ببند سوجون خفه شو مرتیکه اشغال تو یه آشغال بیشتر نیستی که بخوای ددی من باشی
سوجون : ات درست صحبت کن
ات: اگه نکنم چی میشه
سوجون : باشه بچه ها شروع کنید
دیدم اومد طرفم میخوان منو بزنن
کوک ویو
بعد دیدن میام رفتم اداره پلیس و پیامو نشون دادن گفتن شماره هرو رد یابی میکنن تا بفهمن کار کیه بعدش رفتم پیش ته زنگ زدم درو وا کرد
ته : داداش چی شد پیامه چی بود
کوک : برو تو تا بهت بگم. ببین ای پیامس
ته : ا.ا..ا...ات ااااتتتت ( با گریه شدیییید)
کوک : ته داداش آروم باش
بغلش کردم و بهش گفتم پیش پلیس بودم و اونا هم گفتن شماره هرو رد یابی میکنن تا بفهمم کار کیه بردمش رو تخت تا بخوابه منم تو اتاق مهمون خوابیدم تا پیشش باشم
صبح روز بعد
ات ویو
دیشب میخواستن منو بزنن ولی نزدن سوجون عوضی گفت میخواستم بترسونمت عوضیه آشغال ای کاش داداش زودتر منو پیدا کنه هنوز به صندلی بسته بودنم در باز شد اون عوضی اومد تو
سوجون: صبح بخیر
ات : ....
سوجون : چرا جواب نمیدی
ات : واسه چی باید جوابتو بدم
سوجون: اگه فکر کردی داداشت میاد دنبالت سخت در اشتباهی نمیاد
روز ها میگذشت و از کوک و ته خبری نبود
کوک ویو
الان یه هفته گذشته و از ات خبری نیست تا اینکه پلیس زنگ زد گفت پیداش کردیم و باهامون بیاین تا بریم دنبالش راه افتادم رفتیم
ات ویو
یه هفته گذشته و من اینجایم بازم اون اومد
سوجون : دیدی گفتم داداشت نمیاد دنبالت سخت در اشتباهی عزیزم
ات : خفه شو
به دفعه در با شتاب باز شد اون .....
خب خبر خوب دیگه شرط ندارم هر وقت تونستم پارت هارو میزارم و این فیک اخراشه
۷.۲k
۳۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.