➖⃟♥️•• 𝒓𝒊𝒈𝒉𝒕 𝒉𝒆𝒂𝒓𝒕 𝒑⁴⁶
عع شانس زیباتون گوشیم امشب شارژ تموم کرد
آسانسور وایساد و پیاده شدیم رفتیم سمت اتاق اجوشی درو باز کرد و وارد شدیم
_واااااایو ایول عجب خونه ای
_خب این پذیراییه که خیلی باز و بزرگه در ضمن خونه هم مبله ست (یعنی خودش وسیله داره دیگه نمیخواد اسباب کشی کنه)
رفت سمت اتاق اولی
_خب سه تا اتاق داره و همه اتاقا کمد دیواری شدن این اولین اتاقه تخت دو نفره دارن همشون اینجا آشپز خونه ست جا دار و خوبه و وسیله هم داره اینجا هم بالکنه که از این بالا خیلی نمای خوبی داره دوتا اتاق بالا رو هم میتونی ببینی دختر گلم
_این گرون نیست؟؟؟
_ببین دخترم تو فقط پول پیش خونه رو بده دیگه نمیخواد اجاره بدی
_اما...این خیلی کم نیست؟
_میدونم که کلی دنگ و فنگ داری برای خودت البته این شرایط برای همه نیست فقط برای توئه بعد چند سال دیدمت...
_کوماوا
خلاصه قرار داد رو امضا کردم و...
اجوشی رفت بیرون درو بستم و رفتم اتاق بالا لم دادم رو تخت و یه نفس عمیق کشیدم و به سقف خیره شدم دلم برامون تنگ شده خب...یهویی اومد تو زندگیم و یهویی رفت...تنهام گذاشت...دلم واسه لبخدندش تنگ شده یه قطره اشک از روی گونم اومد پایین بلند شدم اشکامو پاک کردم الان وقت گریه کردن نیست باید زنگ بزنم به آقای نام (رییس شرکتم)گوشیمو برداشتم و زنگ زدم بهش
_سلام رییس
_سلام خانم کیم
_میخوام برگردم سر کارم
_عا...خانم کیم شما نبودین ما مجبور شدیم یه منشی دیگه استخدام کنیم
_عا...عاها
_ببخشین ... خانم کیم
_بله
_من یه دوست دارم تو شرکتش نیاز به یه منشی داره
_خب
_شماره اشو براتون بفرستم؟؟
_بله ممنون
_براتون آدرس و شماره رو پیامک میکنم
نمیتونستم انتظار داشته باشم کسی رو نیاورده باشه
آسانسور وایساد و پیاده شدیم رفتیم سمت اتاق اجوشی درو باز کرد و وارد شدیم
_واااااایو ایول عجب خونه ای
_خب این پذیراییه که خیلی باز و بزرگه در ضمن خونه هم مبله ست (یعنی خودش وسیله داره دیگه نمیخواد اسباب کشی کنه)
رفت سمت اتاق اولی
_خب سه تا اتاق داره و همه اتاقا کمد دیواری شدن این اولین اتاقه تخت دو نفره دارن همشون اینجا آشپز خونه ست جا دار و خوبه و وسیله هم داره اینجا هم بالکنه که از این بالا خیلی نمای خوبی داره دوتا اتاق بالا رو هم میتونی ببینی دختر گلم
_این گرون نیست؟؟؟
_ببین دخترم تو فقط پول پیش خونه رو بده دیگه نمیخواد اجاره بدی
_اما...این خیلی کم نیست؟
_میدونم که کلی دنگ و فنگ داری برای خودت البته این شرایط برای همه نیست فقط برای توئه بعد چند سال دیدمت...
_کوماوا
خلاصه قرار داد رو امضا کردم و...
اجوشی رفت بیرون درو بستم و رفتم اتاق بالا لم دادم رو تخت و یه نفس عمیق کشیدم و به سقف خیره شدم دلم برامون تنگ شده خب...یهویی اومد تو زندگیم و یهویی رفت...تنهام گذاشت...دلم واسه لبخدندش تنگ شده یه قطره اشک از روی گونم اومد پایین بلند شدم اشکامو پاک کردم الان وقت گریه کردن نیست باید زنگ بزنم به آقای نام (رییس شرکتم)گوشیمو برداشتم و زنگ زدم بهش
_سلام رییس
_سلام خانم کیم
_میخوام برگردم سر کارم
_عا...خانم کیم شما نبودین ما مجبور شدیم یه منشی دیگه استخدام کنیم
_عا...عاها
_ببخشین ... خانم کیم
_بله
_من یه دوست دارم تو شرکتش نیاز به یه منشی داره
_خب
_شماره اشو براتون بفرستم؟؟
_بله ممنون
_براتون آدرس و شماره رو پیامک میکنم
نمیتونستم انتظار داشته باشم کسی رو نیاورده باشه
۱۳.۳k
۲۶ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.