ویو کوک
یه دستمال برداشتم و اشکاش رو پاک کردم بعد هم دست آت رو گرفتم و بردمش تو سالن
_ چی کار میکنی ؟
+ بشین الان میام
_اوممم....باش
رفتم بالا و جعبه ی کمک های اولیه رو برداشتم و آوردمش
اینجا
+ دستتو بیار
دستشو آورد . دستش کامل سوخته بود .
ضد عفونی کننده رو برداشتم و با پنبه زدم به دستش که
فهمیدم بغض کرده
+ چرا بغض کردی ؟
_د...د....درد داره
+ ببخشید
کارم تموم شد و بعدش دستشو باند پیچی کردم که فهمیدم
خوابش برده
+ تهیونگ برا ابجیت رو جمع کن
تهیونگ اومد آت رو براید استایل بغل کرد بردش تو اتاقش
یکم بعد منم رفتم پیش آت .
منو آت پیش هم میخوابیدم چون تهیونگ فقط یه اتاق خالی داشت و منم دیگه نمیرفتم عمارت خودم
خریدم رو آت و بغلش کردم و خوایم برد
صبح پاشدم دیدم آت نیست و یه بوی عجیبی از آشپزخانه میومد که........
فعلا خماری چون شارژ ندارم 😂😭
_ چی کار میکنی ؟
+ بشین الان میام
_اوممم....باش
رفتم بالا و جعبه ی کمک های اولیه رو برداشتم و آوردمش
اینجا
+ دستتو بیار
دستشو آورد . دستش کامل سوخته بود .
ضد عفونی کننده رو برداشتم و با پنبه زدم به دستش که
فهمیدم بغض کرده
+ چرا بغض کردی ؟
_د...د....درد داره
+ ببخشید
کارم تموم شد و بعدش دستشو باند پیچی کردم که فهمیدم
خوابش برده
+ تهیونگ برا ابجیت رو جمع کن
تهیونگ اومد آت رو براید استایل بغل کرد بردش تو اتاقش
یکم بعد منم رفتم پیش آت .
منو آت پیش هم میخوابیدم چون تهیونگ فقط یه اتاق خالی داشت و منم دیگه نمیرفتم عمارت خودم
خریدم رو آت و بغلش کردم و خوایم برد
صبح پاشدم دیدم آت نیست و یه بوی عجیبی از آشپزخانه میومد که........
فعلا خماری چون شارژ ندارم 😂😭
۵.۴k
۰۳ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.