پارت 4
پارت 4
کوک ویو
ازم پرسید :چرا؟ که گفتم ؛:خیلی زر می زنی دلت تنبیه می خواد؟
گفت :چه تنبیهی؟ که گفتم:خودت می فهمی بیبی گرلم. اومد بگه من بیبی گرل تو نیستم که ناخودآگاه لبامو کوبوندم رو لباش .کیوت داشت با دستای کوچولوی تقلا میکرد که از بوسیدنش دست کشیدم رفتم.
طعم لبش خاص بود تشنه ی لباش بودم که به خدمتکارا گفتم:
+شام رو حاضر کنید.
که دوباره سمت اتاق کارم رفتم .
وقتی کارم تموم شد رفتم بیرون که با میز شام که پر غذا بود روبرو شدم.
به یه خدمتکار گفتم..
+برو ا.ت رو صدا کن . بدو
«خدمتکار &»
&چشم ارباب.
کوک ویو
ازم پرسید :چرا؟ که گفتم ؛:خیلی زر می زنی دلت تنبیه می خواد؟
گفت :چه تنبیهی؟ که گفتم:خودت می فهمی بیبی گرلم. اومد بگه من بیبی گرل تو نیستم که ناخودآگاه لبامو کوبوندم رو لباش .کیوت داشت با دستای کوچولوی تقلا میکرد که از بوسیدنش دست کشیدم رفتم.
طعم لبش خاص بود تشنه ی لباش بودم که به خدمتکارا گفتم:
+شام رو حاضر کنید.
که دوباره سمت اتاق کارم رفتم .
وقتی کارم تموم شد رفتم بیرون که با میز شام که پر غذا بود روبرو شدم.
به یه خدمتکار گفتم..
+برو ا.ت رو صدا کن . بدو
«خدمتکار &»
&چشم ارباب.
۸.۷k
۰۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.