پارت 29 فیک اجبار
پارت 29
♒فیک اجبار♒
کوک
بلند شدمو لباسمو در اوردم که برم حموم لونا هم تو حموم بود..........
+خب بریم یکم لونا خانوم رو خجالتی کینم........
درو باز کردمو بدن لونا به چشم خورد .....
پوست سفیدش....برامدگی های بدنش.....قطره های ابی که رو بدنش میچکید جذابیتشو بیشتر میکرد رفتم جلو از پشت باسنشو لمس کردم که با لرزی برگشت سمتم.........
×بیبی.......چرا روز به روز جذاب تر میشی؟
+جونگ کوککککککککککک برو بیروووننننن(با داد)
×هیییش.........لبای اقای جئون جونگ کوک لبای عسلیه شما رو واسه بیرون رفتن میخواد....
(لبتو میزاری رو لبشو سریع جدا میکنی که کمرتو میگره شروع میکنه به مک زدن لبات.......)
+خب دیگه برو بیرون.....
×........
+جونگ کوک برو بیرون دیگهههههههه....
×.........
+جونگکوک دستو بردار....اونجوری نگام نکننننن
×ههه باشه باشه ....... اومدی بیرون میخورمت ....
+میخوام اینجا فسیل شم
×نمیرمااااااااا
+باشه باشه برو بیرون ....
●●●●○○○○●●●●○○○○
لونا
حوله رو پیچدم دورمو از حموم اومدم بیرون یه پیراهن مشکیه ساده پوشیدم و اروم از پله های اتاق اومدم پایین و از پشت کوکی رو بغل کردم........
×عشقم روز تعطیل کجا میری؟
+اوه لونا با جیوونگ قرار دارم داریم میریم بسکتبال بازی کنیم
×ا.....اها ....میگم..میگممیشه نری؟؟؟
+اوه چرا؟؟؟؟چیزی شده؟؟؟
×اوومممم...فقط دلم واست تنگ شده
+اووم...نه بابا؟
×ا...اره
+مطمئنی؟ اگه بمونم واست خوب نمیشه ها......
×خو دلم تنگ شده(قیافتو مظلوم میکنی)
+اوکی یه لحظه وایسا به جی وونگ زنگ بزنم برو بالا
×الان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
+بالا(داد میزنه)
#Milla
#FICEJBAR
♒فیک اجبار♒
کوک
بلند شدمو لباسمو در اوردم که برم حموم لونا هم تو حموم بود..........
+خب بریم یکم لونا خانوم رو خجالتی کینم........
درو باز کردمو بدن لونا به چشم خورد .....
پوست سفیدش....برامدگی های بدنش.....قطره های ابی که رو بدنش میچکید جذابیتشو بیشتر میکرد رفتم جلو از پشت باسنشو لمس کردم که با لرزی برگشت سمتم.........
×بیبی.......چرا روز به روز جذاب تر میشی؟
+جونگ کوککککککککککک برو بیروووننننن(با داد)
×هیییش.........لبای اقای جئون جونگ کوک لبای عسلیه شما رو واسه بیرون رفتن میخواد....
(لبتو میزاری رو لبشو سریع جدا میکنی که کمرتو میگره شروع میکنه به مک زدن لبات.......)
+خب دیگه برو بیرون.....
×........
+جونگ کوک برو بیرون دیگهههههههه....
×.........
+جونگکوک دستو بردار....اونجوری نگام نکننننن
×ههه باشه باشه ....... اومدی بیرون میخورمت ....
+میخوام اینجا فسیل شم
×نمیرمااااااااا
+باشه باشه برو بیرون ....
●●●●○○○○●●●●○○○○
لونا
حوله رو پیچدم دورمو از حموم اومدم بیرون یه پیراهن مشکیه ساده پوشیدم و اروم از پله های اتاق اومدم پایین و از پشت کوکی رو بغل کردم........
×عشقم روز تعطیل کجا میری؟
+اوه لونا با جیوونگ قرار دارم داریم میریم بسکتبال بازی کنیم
×ا.....اها ....میگم..میگممیشه نری؟؟؟
+اوه چرا؟؟؟؟چیزی شده؟؟؟
×اوومممم...فقط دلم واست تنگ شده
+اووم...نه بابا؟
×ا...اره
+مطمئنی؟ اگه بمونم واست خوب نمیشه ها......
×خو دلم تنگ شده(قیافتو مظلوم میکنی)
+اوکی یه لحظه وایسا به جی وونگ زنگ بزنم برو بالا
×الان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
+بالا(داد میزنه)
#Milla
#FICEJBAR
۷۲.۳k
۲۰ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.